- پایگاهی
- مردی از طبقه (پست) از مرتبتی پست
معنی پایگاهی - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
مقام، مقر
مقام، منصب، منزلت، قدر، رتبت، مقدار، مرتبه
محل استقرار نیروی نظامی، جا، مکان، کنایه از مقام، قدر، مرتبه، برای مثال از این هر یکی را یکی پایگاه / سزاوار بگزید و بنمود راه (فردوسی۴ - ۲۹) ، درگاه، آستانۀ خانه، جای پا
جا، مکان، مقام، مرتبه، حد، درجه، شایستگی
آرشیو، ضبط
بی خبری، غفلت
ضبط شدن، در پرونده قرار گرفتن نامه، نگاهدارنده
قوام، استقامت
دست بدست مالیدن تعلل مماطله
عمل پایکار. شاگردی خانه شاگردی، رعیتی نوکری مقابل امیری پادشاهی سلطنت
ایستادگیپافشاری تاب مقاومت دوام. پایداری کردن پا فشردن پای داشتن مقاومت کردن استقامت ورزیدن
پرورش کودک، دلسوزی و محبت مادری
ز جهل تو اکنون همی جان دانا کند پیشکار ترا پیشکاری. (ناصرخسرو)، نایبی مباشری مباشرت، ریاست دارایی ایالت (استان)، عمل مقدماتی تنقیه ولاروبی قنات، (کفاشی) کشیدن رویه و دوختن رویه کفشی را. حالت و کیفیت شخص در پیشگاه جلوس در پیشگاه ریاست پیشوایی: این علم اگر حاضرست پیشت یزدان بتو دادست پیشگاهی. (ناصرخسرو)، پادشاهان سلطنت: نخستین کیومرث آمد بشاهی گرفتش در بگیتی پیشگاهی. (مسعودمروزی)، آنچه روزه دار در وقت افطار خورد مقابل سحر گاهی
در پیشگاه بودن، آنکه در پیشگاه قرار دارد، پیشوایی
شیر دادن و پروردن کودک، دایگی، دایگی کردن، دایه بودن
ایستادگی، مقاومت، استواری، محکمی، استحکام، محکم کاری، استقامت، ثبات، اطمینان، استحکام، صلابت، قوام، تأثّل، ثقابت، رصانت، اتقان، اشتداد، رستی، جزالت، ثبوت
بی خبری غفلت مقابل آگاهی
جایی که در آن اسناد و مدارک اداری نگه داری می شود
سلطنت، ملکت، مملکت، قلمرو، مدت سلطنت، تسلط، چیرگی
ایستادگی، پافشاری
مجبور به حضور در دادگاه برای محاکمه شدن
پرورش کودک، دلسوزی و محبت مادری
عمل بایگان، ضبط، جایی که نامه ها و اسناد ادارات دولتی یا بنگاه های ملی نگهداری می شود، آرشیو
مربوط به پادشاه، در علوم سیاسی سلطنتی، سمت پادشاه، شاهی، سلطنت
Persevering, Persistence, Persistency, Stabilization, Steadiness, Sustainability
Kingship, Emperorship, Kingdom
настойчивый , упорство , настойчивость , стабилизация , устойчивость , устойчивость
империя , королевство , царствование
beharrlich, Beharrlichkeit, Beständigkeit, Stabilisierung, Nachhaltigkeit
Kaiserreich, Königreich, Königtum
наполегливий , стійкість , постійність , стабілізація , стабільність , стійкість
імперія , королівство , королівська влада
wytrwały, trwałość, uporczywość, stabilizacja, stabilność, zrównoważoność
cesarstwo, królestwo, królewskość