جدول جو
جدول جو

معنی پایدام - جستجوی لغت در جدول جو

پایدام
تله دام پادام، دامگاه، حلقه ای از چرم که هر دو پای در آن کنند وبر درختهای بلند چون درخت خرما و مانند آن روند
فرهنگ لغت هوشیار
پایدام
دامی که از موی دم اسب برای گرفتن پرندگان درست می کنند، پرنده ای که نزدیک دام می بندند تا پرندگان دیگر به هوای او در دام بیفتند، حیله، نیرنگ، پادام
تصویری از پایدام
تصویر پایدام
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پایدار
تصویر پایدار
برقرار، مقاوم
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از پایدان
تصویر پایدان
کفش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پایدار
تصویر پایدار
ثابت، دائم، باقی، استوار، قائم، قوی، پابرجا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پایدار
تصویر پایدار
پاینده، جاویدان، باقی، برای مثال نباشد همی نیک و بد پایدار / همان به که نیکی بود یادگار (فردوسی - ۱/۸۵)، برقرار، استوار، ثابت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پایدان
تصویر پایدان
کفش
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پایدار
تصویر پایدار
استوار، پابرجا، ثابت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پای دام
تصویر پای دام
تله، دام، نوعی دام که از موی دم اسب درست کنند و در زمین بگسترانند تا پای پرندگان در آن گیر کند
مرغی که صیاد در کنار دام ببندد تا مرغان دیگر به هوای او در دام بیفتند
کنایه از هر نوع حیله و نیرنگی که برای فریب دادن کسی به کار ببرند، برای مثال گفتم به پایگاه ملائک توان رسید / گفتا توان اگر نشود دیو پای دام (خاقانی - ۳۰۲)، خصم را روز چند مهلت داد / لاجرم خصم پای دام نهاد (سنائی۱ - ۲۵۷)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پایدان
تصویر پایدان
کفش، پوششی برای محافظت از پا، پاپوش، پااوزار، پاافزار، پایزار، لخا، لکا
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پایدار
تصویر پایدار
Abiding, Enduring, Lasting, Stable, Sustainable, Unflagging
دیکشنری فارسی به انگلیسی
стойкий , длительный , стабильный , устойчивый , неустанный
دیکشنری فارسی به روسی
bleibend, dauerhaft, stabil, nachhaltig, unermüdlich
دیکشنری فارسی به آلمانی
стійкий , тривалий , стабільний , невтомний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
trwały, stabilny, zrównoważony, nieznużony
دیکشنری فارسی به لهستانی
持久的 , 稳定的 , 可持续的 , 不懈的
دیکشنری فارسی به چینی
duradouro, estável, sustentável, incansável
دیکشنری فارسی به پرتغالی
duraturo, durevole, stabile, sostenibile, instancabile
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
perdurable, duradero, estable, sostenible, inquebrantable
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
durable, stable, inébranlable
دیکشنری فارسی به فرانسوی
blijvend, duurzaam, stabiel, onvermoeibaar
دیکشنری فارسی به هلندی
คงทน , คงทน , ยาวนาน , เสถียร , ยั่งยืน , ไม่เหนื่อย
دیکشنری فارسی به تایلندی
abadi, bertahan lama, tahan lama, stabil, berkelanjutan, tak kenal lelah
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
دائمٌ , ثابتٌ , مستدامٌ , غير ملهوفٍ
دیکشنری فارسی به عربی
स्थायी , टिकाऊ , स्थिर , टिकाऊ , अडिग
دیکشنری فارسی به هندی
מתמשך , מתמשך , מתמשך , יציב , בר-קיימא , לא נלאה
دیکشنری فارسی به عبری
永続的な , 永続的な , 永続的な , 安定した , 持続可能な , 疲れを知らない
دیکشنری فارسی به ژاپنی
지속적인 , 안정된 , 지속 가능한 , 지치지 않는
دیکشنری فارسی به کره ای
kalıcı, stabil, sürdürülebilir, yorulmaz
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
wa kudumu, kudumu, ya kudumu, thabiti, endelevu, asiyechoka
دیکشنری فارسی به سواحیلی
স্থায়ী , স্থায়ী , স্থায়ী , স্থির , টেকসই , অবিচল
دیکشنری فارسی به بنگالی
پائیدار , پائیدار , پائیدار , مستحکم , پائیدار , تھکاوٹ نہ ہونے والا
دیکشنری فارسی به اردو
دامی که از موی دم اسب درست میکنند و بر راه پرندگان مینهند تله دام، پرنده ای که نزدیک دام می بندند تا پرندگان دیگر بهوای او در دام افتند خروهه ملواح
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پادام
تصویر پادام
دامی که از موی دم اسب برای گرفتن پرندگان درست می کنند، پرنده ای که نزدیک دام می بندند تا پرندگان دیگر به هوای او در دام بیفتند، حیله، نیرنگ، پایدام
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پادام
تصویر پادام
پای دام، تله، دام، نوعی دام که از موی دم اسب درست کنند و در زمین بگسترانند تا پای پرندگان در آن گیر کند، مرغی که صیاد در کنار دام ببندد تا مرغان دیگر به هوای او در دام بیفتند، هر نوع حیله و نیرنگی که برای فریب دادن کسی به کار ببرند
فرهنگ فارسی عمید