معنی پایدار پایدار wa kudumu, kudumu, ya kudumu, thabiti, endelevu, asiyechoka تصویر پایدار دیکشنری فارسی به سواحیلی
پایدار پایدار پاینده، جاویدان، باقی، برای مِثال نباشد همی نیک و بد پایدار / همان به که نیکی بُوَد یادگار (فردوسی - ۱/۸۵)، برقرار، استوار، ثابت فرهنگ فارسی عمید