جدول جو
جدول جو

معنی پاکوبی - جستجوی لغت در جدول جو

پاکوبی
رقص، پاکوفتن به زمین، پای بازی
تصویری از پاکوبی
تصویر پاکوبی
فرهنگ فارسی عمید
پاکوبی
کنایه از رقص، (غیاث اللغات)
لغت نامه دهخدا
پاکوبی
کنایه از رقص است
تصویری از پاکوبی
تصویر پاکوبی
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پاکوبان
تصویر پاکوبان
رقص کنان، در حال پاکوفتن، پای کوبی، پای کوبان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سرکوبی
تصویر سرکوبی
فروکوفتن دشمن و او را خوار و زبون ساختن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از زرکوبی
تصویر زرکوبی
شغل و عمل زرکوب، طلاکوبی، طلاکاری
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پادویی
تصویر پادویی
شغل و عمل پادو، دوندگی در پی کاری
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پاکوب
تصویر پاکوب
کوبیده شده در زیر پا، پامال، پاکوبنده، رقاص
پاکوب کردن: چیزی را در زیر پا له کردن، لگد کردن، پامال کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پاک بین
تصویر پاک بین
آنکه با نظر پاک بنگرد، پاک بیننده، نیک بین، آنکه به کسی یا امری بدگمان نباشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پای کوبی
تصویر پای کوبی
پاکوبان، رقص کنان، در حال پاکوفتن، پای کوبان
فرهنگ فارسی عمید
رقص، (زمخشری)، زفن، بازیگری
لغت نامه دهخدا
(کُ)
شهری به چین واقع در کوانگ تونگ دارای بندر آزاد با 20000 تن سکنه
لغت نامه دهخدا
(خَ)
عمل خرپاکوب. (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا
کوفته شده بپای،
پای باز، رقاص
لغت نامه دهخدا
دوختن طرف و کنار جامه تاریش نشود. یا پاکدوزی دو درزه. پاکدوزی کنار جامه بقصد ریش نشدن دو دفعه: یکی از زیر و یکی از زیر و یکی از روی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سرکوبی
تصویر سرکوبی
مغلوب کردن، فرونشاندن شورش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خالکوبی
تصویر خالکوبی
فند کوبی عمل خال کوبیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ژاکوبین
تصویر ژاکوبین
فرانسوی برابر ندارد زبانزدی در انگارش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زرکوبی
تصویر زرکوبی
عمل و شغل زرکوب طلاکاری، هر چیزی که روی آن طلا کاری شده باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پاکخوی
تصویر پاکخوی
پاکخو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پاکدلی
تصویر پاکدلی
پاک درونی بی غل و غشی پاکیزه دلی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پاکرای
تصویر پاکرای
آنکه اندیشه ای پاک داردصاحب رای پاک پاکیزه رای دانا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پاکوبان
تصویر پاکوبان
در حال پای کوفتن در حال رقص کردن رقص کنان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پاک بین
تصویر پاک بین
آنکه نظری پاک دارد آنکه عمل کسان را حمل بصحت میکند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پاکاری
تصویر پاکاری
عمل پاکار، شغل و پیشه پاکار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پارکابی
تصویر پارکابی
پاوهنگی (وهنگ رکاب برهان)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پاتابی
تصویر پاتابی
تو سرخ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پاکوب
تصویر پاکوب
پاکوبنده پای باز رقاص، کوفته شده بپای پاکوبیده پایمال
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پایکوبی
تصویر پایکوبی
پاکوبی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پایابی
تصویر پایابی
صفت مکانی که چندان گود نباشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پاکوب
تصویر پاکوب
((کَ نِ یا نَ))
رقاص، کوفته شده، له شده، پای کوب
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پاکدلی
تصویر پاکدلی
اخلاص
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از پایکوبی
تصویر پایکوبی
رقص
فرهنگ واژه فارسی سره
رقاص، پایکوب، دست افشان، پای خست، لگدکوب، لگدمال
فرهنگ واژه مترادف متضاد
ترقص، دست افشانی، رقاصی، رقص، وشت
فرهنگ واژه مترادف متضاد