جدول جو
جدول جو

معنی پاکان - جستجوی لغت در جدول جو

پاکان
میوه خوردنی شبیه به زیتون که درخت آنرا پاکانیه گویند و آن درختی بزرگ است از فصیلۀ ژوکلانداسه که در نقاط خنک و مرطوب مشرق اتازونی روید
لغت نامه دهخدا
پاکان
آردی که بر روی سینی ریزند تا خمیر به سینی نچسبد، بسیار نرم
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پیکان
تصویر پیکان
(پسرانه)
نوک فلزی و تیزسر تیر یا نیزه
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از چاکان
تصویر چاکان
(پسرانه)
نام روستایی در نزدیکی لاهیجان
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ماکان
تصویر ماکان
(پسرانه)
نام پسر کاکی از حکام مزندران در قرن چهارم
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از پلکان
تصویر پلکان
راهرو پله پله میان طبقات بالا و پایین عمارت، رازینه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پیکان
تصویر پیکان
قطعۀ فلزی نوک تیزی که بر سر تیر یا نیزه نصب کنند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پاکشان
تصویر پاکشان
در حال پا کشیدن بر زمین، ویژگی آنکه آهسته و به کندی قدم بردارد
فرهنگ فارسی عمید
آنکه کارش مراقبت از کشتزارهای دهقانان یا تقسیم آب و رسیدگی به برخی از کارهای مردم ده است، کسی که زیردست کدخدا یا میرآب است، نوکر، خدمتکار، پادو، تحصیل دار
فرهنگ فارسی عمید
پوشاک ضخیم آکنده از پشم یا کاه یا پوشال که بر پشت حیوانات بارکش می گذارند و بر روی آن بار می بندند یا سوار می شوند، برای مثال آن یکی خر داشت و پالانش نبود / یافت پالان گرگ خر را درربود (مولوی - ۳۶)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پاشان
تصویر پاشان
پاشیدن، پسوند متصل به واژه به معنای پاشنده مثلاً مشک پاشان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پایان
تصویر پایان
نقطه یا لحظۀ اتمام چیزی، نهایت، انتها، بخش آخری هر چیز، بخش پایینی هر چیز، برای مثال سخن نیز نشنید و نامه نخواند / مرا پیش تختش به پایان نشاند (فردوسی - ۲/۳۴۱)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پایان
تصویر پایان
آخر، تنها، غایت، کران، فرجام، عاقبت، سرانجام، منتهی، ته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پاکار
تصویر پاکار
نوکر، خدمتکار، پادو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پاکات
تصویر پاکات
جمع پاکت، بسته ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پلکان
تصویر پلکان
جمع پله، راهروپله پله میان طبقات بالا وپائین عمارت
فرهنگ لغت هوشیار
آهن که بر تیر نهند، آهن سر تیر و نیزه، فلزی نوک دار که بر سر تیر نصب کنند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پاوان
تصویر پاوان
نگهبانی، حافظ
فرهنگ لغت هوشیار
پوشاک ضخیم آکنده از پشم یا کاه یا پوشال که بر پشت حیوانات بارکش میگذارند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پاشان
تصویر پاشان
در حال پاشیدن: مشک پاشان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ماکان
تصویر ماکان
آنچه بوده، آنچه شده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پیکان
تصویر پیکان
((پِ))
آهن نوک تیز سر تیر و نیزه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پایان
تصویر پایان
آخر هر چیز، نهایت، انتها
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پلکان
تصویر پلکان
((پِ لِّ))
جمع پله، ساختاری به شکل ردیف یا مجموعه ای از پله های پشت سر هم میان دو یا چند سطح برای امکان رفت و آمد از یکی به دیگری
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پاکار
تصویر پاکار
تحصیلدار، کسی که مراقبت از کشتزارها را به عهده دارد، خدمتکار، نوکر، پایکار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پالان
تصویر پالان
پوششی ضخیم انباشته از کاه، پشم یا پوشال که بر پشت ستور می نهند برای نشستن یا بار نهادن
پالان کسی کج بودن: کنایه از رفتاری غیراخلاقی و ناروا داشتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پالان
تصویر پالان
اکاف
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از پلکان
تصویر پلکان
مقطع
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از پیکان
تصویر پیکان
فلش
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از پایان
تصویر پایان
Termination
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از پایان
تصویر پایان
завершение
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از پایان
تصویر پایان
Beendigung
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از پایان
تصویر پایان
завершення
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از پایان
تصویر پایان
zakończenie
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از پایان
تصویر پایان
终止
دیکشنری فارسی به چینی