مقالات فکاهی مشهور که پ. ل. کوریه بر ضد اعمال رستوراسیون نگاشته است. (پام فل د پام فل ) در میان دیگر قطعات از حیث سبک و ذوق و هنر شاهکاری بشمار است. (1816-1824م. / 1231-1239 هجری قمری)
مقالات فکاهی مشهور که پ. ل. کوریه بر ضد اعمال رستوراسیون نگاشته است. (پام فل ِ دِ پام فل ِ) در میان دیگر قطعات از حیث سبک و ذوق و هنر شاهکاری بشمار است. (1816-1824م. / 1231-1239 هجری قمری)
دهی است از دهستان حومه شهرستان ملایر، در سه هزارگزی جنوب ملایر و یک هزارگزی مغرب جادۀ ملایر به اراک. در جلگه ای معتدل با هوای مالاریاخیزی واقع است و 596 تن سکنه دارد. آبش از قنات و رودخانه تأمین میشود. محصولش غلات، انگور و محصولات صیفی است. شغل اهالی زراعت و صنعت دستی ایشان قالی بافی است. راه ماشین رو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
دهی است از دهستان حومه شهرستان ملایر، در سه هزارگزی جنوب ملایر و یک هزارگزی مغرب جادۀ ملایر به اراک. در جلگه ای معتدل با هوای مالاریاخیزی واقع است و 596 تن سکنه دارد. آبش از قنات و رودخانه تأمین میشود. محصولش غلات، انگور و محصولات صیفی است. شغل اهالی زراعت و صنعت دستی ایشان قالی بافی است. راه ماشین رو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
قدیس، اب و دستور کلیسای لاتینی. مولد استریدنا در حدود سال 331 و وفات به بیت اللحم در 420 میلادی وی تورات سبعینی یونانی را با تورات عبری مطالعه و موازنه و به زبان لاتین ترجمه کرد. ذکران او سی ام سپتامبر است ژرم کلاپکا. نام نویسندۀ فکاهی انگلیسی. وی بسال 1859 در والسال متولد شد و در 1927 میلادی به نورتهامپتون درگذشت ژان لئون. نام نقاش و پیکرساز فرانسوی. مولد بسال 1824 در وسول و وفات در پاریس بسال 1904 م
قدیس، اب و دستور کلیسای لاتینی. مولد استریدُنا در حدود سال 331 و وفات به بیت اللحم در 420 میلادی وی تورات سبعینی یونانی را با تورات عبری مطالعه و موازنه و به زبان لاتین ترجمه کرد. ذکران او سی ام سپتامبر است ژرم کلاپکا. نام نویسندۀ فکاهی انگلیسی. وی بسال 1859 در والسال متولد شد و در 1927 میلادی به نورتهامپتون درگذشت ژان لئون. نام نقاش و پیکرساز فرانسوی. مولد بسال 1824 در وسول و وفات در پاریس بسال 1904 م
خطه ای در ساحل جنوبی آسیای صغیر که از شرق به قیلیقیا و از غرب به لیکته و از شمال به پیزیدی محدود است و شهرهای عمده آن انطالیه و اولبیا و سیده و پرغه و آسپندوس و پتولمائیس است. پس از محاربۀ ترواده اقوام مختلفی از مهاجرین یونان بدانجا مقیم شدند و از این رو نام پامفیلیه یعنی مجمع اقوام بدان داده شد. ابتدا این ناحیه متعلق به ایران بود و سپس اسکندر آنجا را مسخر کرد و پس از وی در تقسیم ممالک، پامفیلیه به قسمت حکمران سوریه پیوست و آنگاه که آنطیوخس کبیر مغلوب شد رومیان آن ناحیت را به اومن حکمران برغمه دادند و سپس باز به قبضۀ تصرف رومیان درآمد و آنگاه که امپراطوری روم بدو قسمت مجزا شد پامفیلیه در قسمت شرقی محسوب گشت و ایالتی از آن تشکیل شد که مرکز آن آسپندوس بود. در عهد هارون الرشید و مأمون دو خلیفۀ عباسی ایالت پامفیلیه جزء ممالک اسلامی بود و سپس رومیان آنرا بازستدند و بعصر سلاجقه باز در دائره ممالک اسلامیه درآمد و پس از انقراض دولت سلجوقیان پامفیلیه تابع حکمرانان قره مان گردید و در زمان سلطان محمدخان دوم عثمانی، ضمیمۀ ممالک ترک شد. در عصر سلاجقه این ناحیه به اسم تکه موسوم بود و امروز نیز بنام تکه ولایتی تابع سنجاق قونیه است. رجوع به تکه شود
خطه ای در ساحل جنوبی آسیای صغیر که از شرق به قیلیقیا و از غرب به لیکته و از شمال به پیزیدی محدود است و شهرهای عمده آن انطالیه و اولبیا و سیده و پرغه و آسپندوس و پتولمائیس است. پس از محاربۀ ترواده اقوام مختلفی از مهاجرین یونان بدانجا مقیم شدند و از این رو نام پامفیلیه یعنی مجمع اقوام بدان داده شد. ابتدا این ناحیه متعلق به ایران بود و سپس اسکندر آنجا را مسخر کرد و پس از وی در تقسیم ممالک، پامفیلیه به قسمت حکمران سوریه پیوست و آنگاه که آنطیوخس کبیر مغلوب شد رومیان آن ناحیت را به اومن حکمران برغمه دادند و سپس باز به قبضۀ تصرف رومیان درآمد و آنگاه که امپراطوری روم بدو قسمت مجزا شد پامفیلیه در قسمت شرقی محسوب گشت و ایالتی از آن تشکیل شد که مرکز آن آسپندوس بود. در عهد هارون الرشید و مأمون دو خلیفۀ عباسی ایالت پامفیلیه جزء ممالک اسلامی بود و سپس رومیان آنرا بازستدند و بعصر سلاجقه باز در دائره ممالک اسلامیه درآمد و پس از انقراض دولت سلجوقیان پامفیلیه تابع حکمرانان قره مان گردید و در زمان سلطان محمدخان دوم عثمانی، ضمیمۀ ممالک ترک شد. در عصر سلاجقه این ناحیه به اسم تکه موسوم بود و امروز نیز بنام تکه ولایتی تابع سنجاق قونیه است. رجوع به تکه شود
طنجیره. (فرهنگ اسدی). لوید. پاتیل خرد. پاتیلچه. فاثور. (منتهی الارب). طنجره. (اوبهی). طنجیر. تیان. پاتله. هیطله. دیگ حلواپزان: خایگان تو چو کابیله شده ست رنگ او چون کون پاتیله شده ست. طیان مرغزی
طنجیره. (فرهنگ اسدی). لوید. پاتیل خرد. پاتیلچه. فاثور. (منتهی الارب). طنجره. (اوبهی). طنجیر. تیان. پاتله. هیطله. دیگ حلواپزان: خایگان تو چو کابیله شده ست رنگ او چون کون پاتیله شده ست. طیان مرغزی
پاچله. پاافزار. پوزار: برون کن پای از این پاچیلۀ تنگ که کفش تنگ دارد پای را لنگ. نظامی. در درون کعبه رسم قبله نیست چه غم ار غواص را پاچیله نیست. مولوی. ، نوعی از کفش مانند غربال کوچک که کوفتن برف را پیادگان بر پای بندند و برف بدان کوبند تا مردم قافله و لشکریان به آسانی گذرند
پاچله. پاافزار. پوزار: برون کن پای از این پاچیلۀ تنگ که کفش تنگ دارد پای را لنگ. نظامی. در درون کعبه رسم قبله نیست چه غم ار غواص را پاچیله نیست. مولوی. ، نوعی از کفش مانند غربال کوچک که کوفتن برف را پیادگان بر پای بندند و برف بدان کوبند تا مردم قافله و لشکریان به آسانی گذرند
نقاشی یونانی بمأئۀ چهارم قبل از میلاد، مولد وی آمفی پلیس، او مؤسّس مکتب سیسیون و استاد آپلس و ملانثیوس است و نویسندگان قدیم از میان آثار او این پرده ها را نام برده اند: ’فتح آطنینان’، ’هراقلیطس در اطینه’ و ’اولیس در زورق خویش’
نقاشی یونانی بمأئۀ چهارم قبل از میلاد، مولد وی آمفی پلیس، او مؤسّس مکتب سیسیون و استاد آپلس و ملانثیوس است و نویسندگان قدیم از میان آثار او این پرده ها را نام برده اند: ’فتح آطنینان’، ’هراقلیطس در اَطینه’ و ’اولیس در زورق خویش’
کفش پای افزار. توضیح دهخدا در امثال و حکم ج 2 ص 788 آورده: (در درون کعبه رسم قبله نیست چه غم ار غواص را پا چپله نیست) مولوی و در حاشیه نوشته: (این کلمه در فرهنگها (پاچیله) ضبط شده است و همین شعر حضرت جلالالدین محمد بلخی را نیز شاهد آورده اند ولی حضرت آقا سید احمد ادیب پیشاوری... این لغت را (پاچپله) میدانند و میفرمایند که در افغانستان بمعنی کفش و پا افزار هم امروز مستعمل است و نیز از قول آقا سید محمد علی داعی الاسلام نقل فرمودند که در هند نیز چپلا بمعنی پاپوش است) و هم دهخدا در لغت نامه ذیل پاچپله نویسند: (مرحوم ادیب پیشاوری می فرمود که این کلمه در افغانستان (پاچپله) است و پاچیله لغت نویسان غلط است و باز از بعض افغانیان پرسیدم آنها نیز قول مرحوم ادیب را تاء یید کردند) داعی الاسلام در فرهنگ خود (پاچپله) را بمعنی کفش و پا افزار با بیت مذکور از مولوی و بیت ذیل از نظامی: (برون کن پا ازین پاچپله تنگ که کفش تنگ دارد پای را لنگ) آورده نویسد: (فرهنگ نویسان شعری این لفظ را پاچیله ضبط کردند و در چاپها هم اشعار مذکور مطابق فرهنگها چاپ شده لیکن چون در السه ولایتی افغانستان و خراسان لفظ (چپله) برای قسمی از کفش موجود است و در زبان اردو هم (چپل) بمعنی قسمی از کفش موجود است پس باید صحیح همان چپله باشد نه چیله)
کفش پای افزار. توضیح دهخدا در امثال و حکم ج 2 ص 788 آورده: (در درون کعبه رسم قبله نیست چه غم ار غواص را پا چپله نیست) مولوی و در حاشیه نوشته: (این کلمه در فرهنگها (پاچیله) ضبط شده است و همین شعر حضرت جلالالدین محمد بلخی را نیز شاهد آورده اند ولی حضرت آقا سید احمد ادیب پیشاوری... این لغت را (پاچپله) میدانند و میفرمایند که در افغانستان بمعنی کفش و پا افزار هم امروز مستعمل است و نیز از قول آقا سید محمد علی داعی الاسلام نقل فرمودند که در هند نیز چپلا بمعنی پاپوش است) و هم دهخدا در لغت نامه ذیل پاچپله نویسند: (مرحوم ادیب پیشاوری می فرمود که این کلمه در افغانستان (پاچپله) است و پاچیله لغت نویسان غلط است و باز از بعض افغانیان پرسیدم آنها نیز قول مرحوم ادیب را تاء یید کردند) داعی الاسلام در فرهنگ خود (پاچپله) را بمعنی کفش و پا افزار با بیت مذکور از مولوی و بیت ذیل از نظامی: (برون کن پا ازین پاچپله تنگ که کفش تنگ دارد پای را لنگ) آورده نویسد: (فرهنگ نویسان شعری این لفظ را پاچیله ضبط کردند و در چاپها هم اشعار مذکور مطابق فرهنگها چاپ شده لیکن چون در السه ولایتی افغانستان و خراسان لفظ (چپله) برای قسمی از کفش موجود است و در زبان اردو هم (چپل) بمعنی قسمی از کفش موجود است پس باید صحیح همان چپله باشد نه چیله)