جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با کامله

کامله

کامله
کامل، تمام، مقابلِ ناقص، جمعِ کَمَلَه، بی عیب و نقص، در علوم ادبی در علم عروض بحری بر وزن «متفاعلن متفاعلن متفاعلن»
کامله
فرهنگ فارسی عمید

کامله

کامله
نام اسب عمرو بن معدیکرب. (منتهی الارب) (بلوغ الارب ج 2 ص 116). رجوع به عمرو بن معدیکرب شود، نام اسب زید بن قتان. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

کاکله

کاکله
از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاوری تورانی از فرزندان تور و جزو سپاهیان افراسیاب تورانی
کاکله
فرهنگ نامهای ایرانی

عامله

عامله
مؤنثِ واژۀ عامل، آنکه یا آنچه باعث به وجود آمدن چیزی یا حالتی می شود، عمل کننده، اجرا کننده، بامهارت، متخصص
عامله
فرهنگ فارسی عمید