جدول جو
جدول جو

معنی پامت - جستجوی لغت در جدول جو

پامت
شخص آراسته و خوش لباس، متضاد ژولیده
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از قامت
تصویر قامت
قد، بلندی تنۀ آدمی، اندام
اذان خفیف و کلماتی که در آغاز نماز می گویند، اقامه
قامت بستن (زدن، گفتن): به نماز ایستادن، قد قامت الصلوه گفتن
قامت کردن: به نماز ایستادن، قد قامت الصلوه گفتن، قامت بستن، برای مثال بر در مسجد گذاری کن که پیش قامتت / در نماز آیند آن ها یی که قامت می کنند (اوحدی - ۲۰۹)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پامس
تصویر پامس
پابند، گرفتار، بیچاره، درمانده، برای مثال خدایگانا پامس به شهر بیگانه / فزون از این نتوانم نشست دستوری (دقیقی - لغت فرس - پامس)
فرهنگ فارسی عمید
تختۀ بیضی شکلی که نقاشان روی دست چپ خود می گیرند و رنگ هایی را که لازم دارند در روی آن آماده و ترکیب می کنند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گامت
تصویر گامت
هر یک از سلول های جنسی نر و ماده که در تولید مثل به کار می رود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پارت
تصویر پارت
قومی باستانی و چادرنشین که در حدود خراسان کنونی تا سلسلۀ البرز و دریای خزر به سر می بردند و بر ضد سلوکی ها قیام کرده و دولت اشکانی را تشکیل دادند
پرنده ای حلال گوشت به اندازۀ کبک با منقار دراز، نوک دراز
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پاکت
تصویر پاکت
کیسۀ کاغذی یا پلاستیکی که در آن نامه یا چیز دیگر بگذارند، بستۀ کوچک کاغذی یا مقوایی مثلاً پاکت سیگار، کنایه از نامه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از صامت
تصویر صامت
مقابل ناطق، ساکت، خاموش، ناتوان در سخن گفتن، (سینما، تئاتر) ویژگی فیلم بدون صدا، در علم زبانشناسی واجی که در گذر خود از اندام های گویایی به مانعی برخورد می کند مانند ج، د، ر، همخوان، بی صدا، کنایه از زر و سیم
صامت و ناطق: کنایه از دارایی شخص از زر و سیم و چهارپایان
فرهنگ فارسی عمید
سلولی در نبانات عالی و عموم پیدا زادان، تولید مثل و بقای نسل بوسیله دو سلول مولد نر و ماده بنام گامت صورت میگیرد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قامت
تصویر قامت
قد، بالا، رعنا و موزون
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صامت
تصویر صامت
خاموش، خموش، ساکت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شامت
تصویر شامت
کسی که در بلیه دیگری خوشحال باشد بدبختی، شومی و بدی، بدفالی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سامت
تصویر سامت
بستوه آمدن، بیزار شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پاکت
تصویر پاکت
محفظه کاغذ نامه را گویند
فرهنگ لغت هوشیار
تخته بیضی شکل که نقاشان روی دست خود میگیرند که رنگهای لازمه را آماده کنند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پامس
تصویر پامس
گرفتار، بیچاره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پارت
تصویر پارت
پرنده ای حلال گوشت اندازه کبک که دارای منقار دراز است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قامت
تصویر قامت
((مَ))
قد، اندام، تنه آدمی، جمع قامات
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گامت
تصویر گامت
((مِ))
هر یک از سلول های جنسی گیاهان یا جانوران
فرهنگ فارسی معین
تصویری از صامت
تصویر صامت
((مِ))
بی صدا، خاموش، اموال غیر جاندار مانند زر و سیم، اسباب، جامه و خانه و غیره، حرفی که حرکت نداشته باشد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از قامت
تصویر قامت
اذان خفیف که پس از اذان گویند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پامس
تصویر پامس
((مَ))
گرفتار، درمانده
فرهنگ فارسی معین
((کَ))
ورقه کاغذی تا شده که نامه و غیره را در آن گذارند و در آن را می چسبانند و به جایی ارسال می کنند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پالت
تصویر پالت
((لِ))
شستی نقاشی (تخته رنگ)، سکوی قابل حمل بیشتر از جنس چوب برای جابه جا کردن مواد و بسته ها، سازه های مسطح و کوچک چوبی که زیر بار قرار دهند تا بتوان آن را با افرازه بلند کرد. بارکف (واژه فرهنگستان)
فرهنگ فارسی معین
تصویری از قامت
تصویر قامت
Stature
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از صامت
تصویر صامت
Consonant
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از قامت
تصویر قامت
estatura
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از صامت
تصویر صامت
согласная
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از صامت
تصویر صامت
Konsonant
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از قامت
تصویر قامت
Statur
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از قامت
تصویر قامت
postura
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از قامت
تصویر قامت
рост
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از صامت
تصویر صامت
приголосна
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از صامت
تصویر صامت
spółgłoska
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از قامت
تصویر قامت
зріст
دیکشنری فارسی به اوکراینی