جدول جو
جدول جو

معنی پارت

پارت
قومی باستانی و چادرنشین که در حدود خراسان کنونی تا سلسلۀ البرز و دریای خزر به سر می بردند و بر ضد سلوکی ها قیام کرده و دولت اشکانی را تشکیل دادند
پرنده ای حلال گوشت به اندازۀ کبک با منقار دراز، نوک دراز
تصویری از پارت
تصویر پارت
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با پارت

پارت

پارت
پارث، پَرث َوَ، نام خراسان کنونی یکی از خترپت نشینهای هخامنشی، بعهد سلوکیان، دولت اشکانی دراین ناحیت تشکیل شد و بقایای نفوذ اخلاف اسکندر را از ایران برانداخت، این ایالت از شمال به دهستان و ازمشرق به آری و از جنوب به کارامانی و از مغرب به مادی محدود بوده است، رجوع به پرثَوَ و اشکانیان شود
لغت نامه دهخدا

پارس

پارس
نام قومی از اقوام آریایی که در قسمت جنوبی ایران سکونت کرده بودند، نام ناحیه ای که قوم پارس درآنجا سکونت کرده بودند
پارس
فرهنگ نامهای ایرانی

اپرت

اپرت
فرانسوی شوخشاد نمایش اپرایی کوچکی که ارکستر آن آهنگهای عامیانه و تفریحی و سبک نوازد و جنبه شوخ و شاد داشته باشد
فرهنگ لغت هوشیار