جدول جو
جدول جو

معنی پالفات - جستجوی لغت در جدول جو

پالفات
(لِ)
شاعر اساطیری یونانی که مولد او را آتن گفته اند و سوئیداس زمان وی را مقدم بر امیروس داند و منظومه ای در باب خلقت عالم بدو نسبت دهند در پنجهزار بیت و کتبی دیگر در موضوعاتی نظیر موضوع فوق، مانند: مکالمات و بیانات آفرودیت و ارس، ولادت آپولن و آرتمیس و جنگ آتنه و پوزایدون بدو منسوب است
عالم صرف و نحو یونانی. مولد او پارس یا پرین. وی ظاهراً در دورۀ امپراطوری روم زندگی میکرد. و رساله ای در باب اساطیر بنام مسائل باورنکردنی دارد که خلاصه ای از آن در دست است
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سولفات
تصویر سولفات
هر یک از نمک های اسیدسولفوریک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سالدات
تصویر سالدات
سرباز، به ویژه سرباز روسی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از التفات
تصویر التفات
به سوی کسی نگریستن، توجه کردن، توجه و لطف داشتن به کسی،
در ادبیات در فن بدیع آن است که متکلم یا شاعر در کلام یا شعر خود از تکلم به خطاب، از خطاب به غیبت، از غیبت به خطاب یا از مخاطب به مخاطب دیگر بپردازد، برای مثال ناسزایی را چو بینی بخت یار / عاقلان تسلیم کردند اختیار (سعدی - ۷۵) آه دردآلود سعدی گر ز گردون بگذرد / در تو کافردل نگیرد ای مسلمانان نفیر (سعدی۲ - ۴۵۷)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مخلفات
تصویر مخلفات
اشیا و اموالی که از کسی باقی مانده، اشیا و لوازم خانه، خوردنی هایی که به عنوان چاشنی به غذای اصلی اضافه شده یا همراه آن خورده می شود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عالیات
تصویر عالیات
جمع واژۀ عالیه، عالی، بسیار خوب، دارای کیفیت خوب، بزرگ، مهم، رفیع، بلند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مالیات
تصویر مالیات
پولی که دولت از اشخاص و مؤسسات می گیرد
فرهنگ فارسی عمید
شهری به هندوستان واقع در ایالت مدرس دارای 36500 تن سکنه
لغت نامه دهخدا
به زاد به خود به خود بذات ذاتا بخودی خود بگوهر مقابل باعرض بالغیر: (حرکت بالذات)، داتی اصلی: (و یتحمل که بعضی فقرات طفیلی آنچه مقصود بالذات بود در این کتاب عالم آرا در رشته تحریر در آمده باشد که محل اعتراض معترضان بوالفضل تواند بود)
فرهنگ لغت هوشیار
جمع مولفه، نوشته ها ماتیکان ها، جمع مولفه، گرد آورندگان نویسندگان، جمع مولفه (مولف) تالیف شده ها تالیفات: مولفات این نویسنده ازین قرار است. . ، جمع مولفه. تصنیفات، کتابهای نوشته شده
فرهنگ لغت هوشیار
جمع مخلفه، مانداک ها مردری ها رخن ها، مانه ها جمع مخلفه. آنچه که از میت بمیراث مانده متروکات، اشیا و لوازم خانه: اثاثه ومخلفات خانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مالوفات
تصویر مالوفات
جمع مالوفه، آمختگان خو گران جمع مالوفه
فرهنگ لغت هوشیار
باج و خراج، سهمی است که بموجب اصل تعاون و بر وفق مقررات هر یک از سکنه کشور موظف است که از ثروت و در آمد خود بمنظور تامین هزینه های عمومی و حفظ منافع اقتصادی یا سیاسی یا اجتماعی کشور بقدر قدرت و توانائی خود بدولت بدهد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لاهفات
تصویر لاهفات
جمع لاهفه، ستمدیدگان دادخواهان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غافلات
تصویر غافلات
جمع غافل، فرناسان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عالیات
تصویر عالیات
جمع عالیه، بنگرید به عالیه جمع عالیه: حضرات عالیات عتبات عالیات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تحالفات
تصویر تحالفات
جمع تحالف
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تخالفات
تصویر تخالفات
جمع تخالف
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سالدات
تصویر سالدات
سرباز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تالمات
تصویر تالمات
جمع تالم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تخلفات
تصویر تخلفات
لغزش ها سر پیچی ها جمع تخلف
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تکلفات
تصویر تکلفات
جمع تکلف
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تالفات
تصویر تالفات
جمع تالف
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تالیفات
تصویر تالیفات
نوشته گرد کرده ها جمع تالیف
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تاسفات
تصویر تاسفات
جمع تاسف
فرهنگ لغت هوشیار
سولفاتها نمکهایی هستند جامد و بیشتر سفید یا بی رنگ و بمعنی مانند سولفات مس رنگین هستند
فرهنگ لغت هوشیار
زنان درست کار، اعمال شایسته و صالح، باقیات صالحات، آثار نیک که از شخص مانده باشد پس از مردن وی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از التفات
تصویر التفات
به گوشه چشم نگریستن، توجه داشتن و روکردن به کسی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از التفات
تصویر التفات
((اِ تِ))
بازنگریستن، روی کردن، مهربانی، لطف، توجه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سالدات
تصویر سالدات
سرباز
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سولفات
تصویر سولفات
سولفات ها نمک هایی هستند جامد، بیشتر سفید یا بی رنگ و بعضی ها رنگین. به طور کلی رنگ آن ها مربوط به فلزشان است. همه سولفات ها در آب حل می شوند و فقط سولفات سرب و باریم غیرمحلولند. در طبیعت به فراوانی یافت می شوند و انواع گوناگون دارند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از عالیات
تصویر عالیات
جمع عالیه، عتبات عالیات
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مالیات
تصویر مالیات
پولی که دولت برای کارهای عمومی و اداره کشور از مردم می گیرد، تاکس، باج، خراج
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مخلفات
تصویر مخلفات
((مُخَ لَ فّ))
خوردنی هایی که با غذای اصلی مصرف می شود، وسیله های جانبی یا فرعی یک دستگاه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مالیات
تصویر مالیات
باج، پاژ
فرهنگ واژه فارسی سره