- پالار
- درخت و ستون بزرگ ستون استون پاغر شمع دیرک تیرک پادیر بالار. تیر کلفت که در پوشش خانه بکار میبرند
معنی پالار - جستجوی لغت در جدول جو
- پالار
- تیر بزرگی که در سقف خانه به کار می رود
![تصویری از پالار](https://jadvaljoo.ir/WordCard/mon/0/0/0/6/7/mon-0006784.jpg)
- پالار
- شاه تیر سقف، تیر چوبی بزرگ و دراز و ستبری که در سقف به کار رفته، شاه تیر، بالار، پالاری، بالاگر، حمّال، سرانداز، افرسب، فرسپ، داربام
![تصویری از پالار](https://jadvaljoo.ir/WordCard/amd/0/0/4/3/3/amd-0043355.jpg)
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
![تصویری از پالاری](https://jadvaljoo.ir/WordCard/amd/0/0/4/3/3/amd-0043356.jpg)
شاه تیر سقف، تیر چوبی بزرگ و دراز و ستبری که در سقف به کار رفته، شاه تیر، بالار، پالار، بالاگر، حمّال، سرانداز، افرسب، فرسپ، داربام
![تصویری از سالار](https://jadvaljoo.ir/WordCard/nam/0/0/0/2/3/nam-0002305.jpg)
آنکه پا دارد: مقابل بی پا، برقرار باقی جایگیر متمکن ثابت، معتبر با اعتبار با آبرو، توانگر ثروتمند، باوفا وفادار پایدار در دوستی، چوبدستی چماق عمود، اسب جلد و چابک، روز بیستم از ماههای ملکی
سنگی باشد که چرک پاراپاک کند سنگ پا قیشور، هر چیز که چرک پا را بسترد
تیر ستبر که در پوشش خانه ها بکار برند چوب بزرگ و ضخیم که دو سر آنرا بر بالای دو دیوار ساختمان گذارند و سر تیره های سقف را روی آن قرار دهند حمال سرانداز شاه تیر بالا گر، ستون
پوشاک ضخیم آکنده از پشم یا کاه یا پوشال که بر پشت حیوانات بارکش میگذارند
خانه ای باشد که بر بالای چهار ستون یا بیشتر از چوب سازند، اطاق بزرگ طویلی که باطاقهای دیگر راه داشته باشد، تختی یا خانه ای باشد که بر بالای چهار ستون یا بیشتر از چوب و تخته سازند، اطاق بزرگ، سالن
![تصویری از پالاد](https://jadvaljoo.ir/WordCard/amd/0/0/1/1/6/amd-0011617.jpg)
یدک، اسب یدک، کنایه از اسب، اسب خاص پادشاه که زین و یراق کرده و بر در بارگاه نگاه می داشتند، جنیبت، پالا
![تصویری از پالاش](https://jadvaljoo.ir/WordCard/amd/0/0/1/6/1/amd-0016104.jpg)
آلودگی، برای مثال چو پا لغز و پالاش دارد گلت / مرنجان دلی تا نرنجد دلت (امیرخسرو - رشیدی - پالاش) ، آلوده شدن پا به گل و لای
![تصویری از پادار](https://jadvaljoo.ir/WordCard/amd/0/0/1/7/7/amd-0017715.jpg)
برقرار، ثابت، پابرجا، پاینده، باقی
پادار شدن: کنایه از پابرجا شدن، استوار شدن
پادار کردن: کنایه از برقرار کردن، پابرجا کردن، در علم حسابداری تامین اعتبار برای هزینه ای
پادار شدن: کنایه از پابرجا شدن، استوار شدن
پادار کردن: کنایه از برقرار کردن، پابرجا کردن، در علم حسابداری تامین اعتبار برای هزینه ای
![تصویری از پاسار](https://jadvaljoo.ir/WordCard/amd/0/0/2/6/1/amd-0026138.jpg)
لگد، پامال، پاسپار، تختۀ کلفت که نجار در بالا، پایین و وسط در به طور افقی کار می گذارد و تخته های نازک میانۀ در را به آن ها وصل می کند
پاسار کردن: پامال کردن، لگدکوب کردن
پاسار کردن: پامال کردن، لگدکوب کردن
![تصویری از سالار](https://jadvaljoo.ir/WordCard/amd/0/0/2/7/1/amd-0027130.jpg)
دارای ویژگی های ممتاز، برجسته، بزرگ و مهتر قوم، بزرگ و پیشرو قافله یا لشکر، سردار،
در کشاورزی دهقان آگاه و کاردیده که به امر آبیاری، وجین کردن و کود دادن زمین رسیدگی کند
سالار بار: رئیس دربار، رئیس تشریفات
سالار بیت الحرام: کنایه از خاتم انبیا
سالار جنگ: فرمانده جنگ، فرمانده سپاهیان در جنگ
سالار خوان: خوان سالار، سفره چی، سرپرست سفره خانه، رئیس آشپزخانه
در کشاورزی دهقان آگاه و کاردیده که به امر آبیاری، وجین کردن و کود دادن زمین رسیدگی کند
سالار بار: رئیس دربار، رئیس تشریفات
سالار بیت الحرام: کنایه از خاتم انبیا
سالار جنگ: فرمانده جنگ، فرمانده سپاهیان در جنگ
سالار خوان: خوان سالار، سفره چی، سرپرست سفره خانه، رئیس آشپزخانه
نادرست نویسی تالار تالار اطاق بزرگ مستطیلی که غالباً در منازل برای پذیرائی اختصاص داده میشود، سالن، تالار
![تصویری از پالان](https://jadvaljoo.ir/WordCard/mon/0/0/0/6/7/mon-0006785.jpg)
پوششی ضخیم انباشته از کاه، پشم یا پوشال که بر پشت ستور می نهند برای نشستن یا بار نهادن
پالان کسی کج بودن: کنایه از رفتاری غیراخلاقی و ناروا داشتن
پالان کسی کج بودن: کنایه از رفتاری غیراخلاقی و ناروا داشتن
![تصویری از پاکار](https://jadvaljoo.ir/WordCard/mon/0/0/0/6/7/mon-0006764.jpg)
تحصیلدار، کسی که مراقبت از کشتزارها را به عهده دارد، خدمتکار، نوکر، پایکار