جدول جو
جدول جو

معنی پاسدار - جستجوی لغت در جدول جو

پاسدار
محافظ
تصویری از پاسدار
تصویر پاسدار
فرهنگ واژه فارسی سره
پاسدار
نگهبان، مراقب، پاسبان
تصویری از پاسدار
تصویر پاسدار
فرهنگ لغت هوشیار
پاسدار
پاس دارنده، نگهبان، مراقب
تصویری از پاسدار
تصویر پاسدار
فرهنگ فارسی عمید
پاسدار
نگهبان، مراقب، نگه داری کننده
تصویری از پاسدار
تصویر پاسدار
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پاسداری
تصویر پاسداری
پاسبانی، رعایت احترام حرمت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پاسداری
تصویر پاسداری
پاسبانی، رعایت، احترام
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پاسداری
تصویر پاسداری
نگهبانی، مراقبت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سپاسدار
تصویر سپاسدار
قدردان
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از سپاسدار
تصویر سپاسدار
شاکر حق شناس شکر گذار، منت پذیر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سپاسدار
تصویر سپاسدار
حق شناس، شکر گزار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اسپاسدار
تصویر اسپاسدار
سپاسدار حقشناس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سپاسداری
تصویر سپاسداری
قدردانی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از سپاسداری
تصویر سپاسداری
شکر نعمت حق شناسی شکرگذاری، منت پذیری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پا دار
تصویر پا دار
توانگر، بااعتبار، معتبر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پایدار
تصویر پایدار
برقرار، مقاوم
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از پاسیار
تصویر پاسیار
سرهنگ شهربانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پاسوار
تصویر پاسوار
سوارپا پیاده جلد و چابک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پاسپار
تصویر پاسپار
لگد کوب، پایمال شده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پایدار
تصویر پایدار
ثابت، دائم، باقی، استوار، قائم، قوی، پابرجا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پاسیار
تصویر پاسیار
پایور شهربانی مانند سرهنگ ارتش
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پاسپار
تصویر پاسپار
پایمال شده، لگدمال شده، لگدکوب، پامال
پاسپار کردن: پاسپر کردن، لگدکوب کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پایدار
تصویر پایدار
پاینده، جاویدان، باقی، برای مثال نباشد همی نیک و بد پایدار / همان به که نیکی بود یادگار (فردوسی - ۱/۸۵)، برقرار، استوار، ثابت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پاسوار
تصویر پاسوار
((سَ))
پیاده جلد و چابک
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پاسپار
تصویر پاسپار
((س ِ))
لگد، لگد کوب
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پایدار
تصویر پایدار
استوار، پابرجا، ثابت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پایدار
تصویر پایدار
Abiding, Enduring, Lasting, Stable, Sustainable, Unflagging
دیکشنری فارسی به انگلیسی
стойкий , длительный , стабильный , устойчивый , неустанный
دیکشنری فارسی به روسی
bleibend, dauerhaft, stabil, nachhaltig, unermüdlich
دیکشنری فارسی به آلمانی
стійкий , тривалий , стабільний , невтомний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
trwały, stabilny, zrównoważony, nieznużony
دیکشنری فارسی به لهستانی
持久的 , 稳定的 , 可持续的 , 不懈的
دیکشنری فارسی به چینی
duradouro, estável, sustentável, incansável
دیکشنری فارسی به پرتغالی
duraturo, durevole, stabile, sostenibile, instancabile
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
perdurable, duradero, estable, sostenible, inquebrantable
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
durable, stable, inébranlable
دیکشنری فارسی به فرانسوی