جدول جو
جدول جو

معنی پارکت - جستجوی لغت در جدول جو

پارکت
((کِ))
کف پوش چوبی، چوب فرش (واژه فرهنگستان)
تصویری از پارکت
تصویر پارکت
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

فرانسوی داد سرا دادستانی اداره مدعی عمومی دادسرا. توضیح سابقا در محاکم فرانسه محل مدعیان عمومی و صاحبان دعا وی را در جایی پایین تر از هیئت قضات تعیین میکرده اند. از این رو آن اداره و دادگاه بنام پارکه نامیده شده است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پارفت
تصویر پارفت
آمد و شد رفت و آمد: فلان بفلان جا پارفت ندارد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شارکت
تصویر شارکت
ساخته فارسی گویان ازشرکه تازی هماسی همکار هنبازی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مارکت
تصویر مارکت
بازار، معامله، تجارت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پارکه
تصویر پارکه
((کِ))
دادسرا
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پارت
تصویر پارت
پرنده ای حلال گوشت اندازه کبک که دارای منقار دراز است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پارک
تصویر پارک
محوطه درخت دار، باغ مشجر انگلیسی پردیس پردیسه، ایستمانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پاکت
تصویر پاکت
محفظه کاغذ نامه را گویند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پارک
تصویر پارک
تفرجگاهی باغ مانند با محوطۀ وسیع و پر درخت
توقف اتومبیل در یک محل
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پاکت
تصویر پاکت
کیسۀ کاغذی یا پلاستیکی که در آن نامه یا چیز دیگر بگذارند، بستۀ کوچک کاغذی یا مقوایی مثلاً پاکت سیگار، کنایه از نامه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پارک
تصویر پارک
باغ وسیع پر درخت برای گردش و شکار، محفظه ای توری برای نگه داری بچه های کوچک، مانک (واژه فرهنگستان)
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پارک
تصویر پارک
توقف اتومبیل ها و دیگر وسایل نقلیه
فرهنگ فارسی معین
((کَ))
ورقه کاغذی تا شده که نامه و غیره را در آن گذارند و در آن را می چسبانند و به جایی ارسال می کنند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پارت
تصویر پارت
قومی باستانی و چادرنشین که در حدود خراسان کنونی تا سلسلۀ البرز و دریای خزر به سر می بردند و بر ضد سلوکی ها قیام کرده و دولت اشکانی را تشکیل دادند
پرنده ای حلال گوشت به اندازۀ کبک با منقار دراز، نوک دراز
فرهنگ فارسی عمید