- پاراف
- خطی که با امضا کشیده شود
معنی پاراف - جستجوی لغت در جدول جو
- پاراف
- امضای اختصاری، امضاء (در اصطلاح سیاسی و بانکی معمول است)، پیش امضا (واژه فرهنگستان)
- پاراف
- امضای مختصر شده
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
معبر، گذرگاه
آنچه میهمانرا پیشکش آرند
زراعت آبی مقابل دیم
زن پیر، پیرزال، گنده پیر، کمپیر
زراعت آبی، زراعتی که با آب قنات یا رودخانه آبیاری شود، پاریاب، پاریاو، فاراب
پیرمرد
آن چه میهمان را پیشکش آرند
پاراو. فاراب، زراعت آبی، مقابل دیم
جسمی که سفید و نیمه شفاف که از روغنهای سنگین نفت به دست میاید
جسمی موم مانند، سفید و نیم شفاف، بی بو و بی طعم که از روغن های سنگین نفت به دست می آید و در ساختن برخی از داروها، لوازم آرایشی و شمع سازی به کار می رود
جسمی است جامد و سفید که از سرد کردن ناگهانی روغن های سنگین به دست می آید. در شمع سازی و تهیه ورنی ها استعمال می شود. پارافین مایع در پزشکی به عنوان مسهل به کار می رود
روغن آبگون روغن نفت