- پارازیت
- حشو و زاید، طفیلی، انگل
معنی پارازیت - جستجوی لغت در جدول جو
- پارازیت
- حشو، زاید، انگل، طفیلی، اختلالی که در دریافت امواج رادیویی به وجود می آید
پارازیت ول کردن: کنایه از میان سخن دیگران حرف زدن
- پارازیت
- سیگنال های الکتریکی که وارد سیگنال های مخابراتی می شوند و باعث اختلال در آن ها می گردند، در علم زیست شناسی موجود زنده که در خارج یا داخل بدن جاندار دیگر زندگی کند و غذای خود را از بدن او بگیرد، انگل، کنایه از کسی که به هزینۀ دیگران زندگی کند، مفت خور، طفیلی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
دراز بودن پا، تجاوز از حد خود (قس. دست درازی)، نوعی نان شیرینی مشبک معادل کف پایی
جسمی که سفید و نیمه شفاف که از روغنهای سنگین نفت به دست میاید
چتر نجات
فرانسوی پاریسی (سعید نفیسی)
جسمی موم مانند، سفید و نیم شفاف، بی بو و بی طعم که از روغن های سنگین نفت به دست می آید و در ساختن برخی از داروها، لوازم آرایشی و شمع سازی به کار می رود
فاضلاب، آشغال دانی، پارگین
جسمی است جامد و سفید که از سرد کردن ناگهانی روغن های سنگین به دست می آید. در شمع سازی و تهیه ورنی ها استعمال می شود. پارافین مایع در پزشکی به عنوان مسهل به کار می رود
دراز بودن پا، تجاوز از حد خود، نوعی نان شیرینی مشبک
یکی از مواد کار و برنامه رشته مجسمه سازی در هنرستانها و آن ساختن پا بوسیله گل و موم و غیره است از روی مدل زنده مقابل دست سازی
پای کوبی، پاکوبی، رقص، برای مثال معلم چون کند دستان نوازی / کند کودک به پیشش پای بازی (فخرالدین اسعد - ۱۳۲)
کنایه از میان سخن دیگران حرف زدن
علمی که موجودات طفیلیء انگل را مورد تحقیق قرار میدهد، انگل شناسی، طفیلی شناسی