- پاتیل
- دیگ دهان فراخ معمولاً از جنس مس
پاتیل شدن: پاتیلی شدن، کنایه از مست مست شدن و از پا درآمدن
معنی پاتیل - جستجوی لغت در جدول جو
- پاتیل
- سیاه مست
- پاتیل
- دیگ بزرگ مسی، دیگ خزانه حمام، پاتله
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
(قلمکار) در اصطلاح قلمکار سازان اصفهان جوشاندن پارچه قلمکار که با دو رنگ سیاه و قرمز منقش شده باشد
دیگ دهن فراخ حلواپزان، دیگ (مطلقا)
در اصطلاح قلمکار سازان جوشاندن پارچه قلمکار که با دو رنگ سیاه و قرمز منقش شده باشد
پاتنی
فرانسوی پرندیس از پارچه ها
پیر ناتوان: از این پیر و پاتالها کاری ساخته نیست
دیگ مسی دهان گشاد که ته آن گرد است
پیر، ناتوان
دیگ کوچک تیانچه پاتیله
از مستی بکلی از پا در آمدن دگرگون شدن حال شخص
پیر شکسته
پاتیلی شدن، کنایه از مست مست شدن و از پا درآمدن
پیر فرتوت