جدول جو
جدول جو

معنی يُصَمِّمُ - جستجوی لغت در جدول جو

يُصَمِّمُ
آرایش کردن، او طرّاحی می کند
دیکشنری عربی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

سخت کردن، او سختگیر است
دیکشنری عربی به فارسی
آرایشگر، طرّاح، مصمّم
دیکشنری عربی به فارسی
یخچال گذاشتن، منجمد می شود
دیکشنری عربی به فارسی
اسیدی کردن، اسیدی می کند
دیکشنری عربی به فارسی
کود دادن، او حمل می کند
دیکشنری عربی به فارسی
نابود کردن، تخریب می کند
دیکشنری عربی به فارسی
استرداد کردن، او تحویل می دهد
دیکشنری عربی به فارسی
اصلاح کردن، تصحیح می کند
دیکشنری عربی به فارسی
سیستماتیک کردن، تنظیم می کند، تنظیم کردن، سازمان دادن
دیکشنری عربی به فارسی
صادر کردن، صادرات
دیکشنری عربی به فارسی
تأیید کردن، او معتقد است، گواهی دادن
دیکشنری عربی به فارسی
تشدید کردن، تشدید می شود
دیکشنری عربی به فارسی
تشویق کردن، کف می زند
دیکشنری عربی به فارسی
قدیمی کردن، او ارائه می کند، ارسال کردن، ارائه دادن
دیکشنری عربی به فارسی
تقسیم کردن، او قسم می خورد
دیکشنری عربی به فارسی
ارزیابی کردن، ارزیابی می کند
دیکشنری عربی به فارسی
دوباره طرّاحی کردن، دوباره طرّاحی کنید
دیکشنری عربی به فارسی