- ویراسته
- ویرایش شده
معنی ویراسته - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
تصحیح کردن
مزین بکاستن مرتب بوسیله بریدن زواید: ای جهان از عدل تو آراسته باغ ملک از خنجرت پیراسته. (انوری)، زنیت شده (مطلقا) مزین: وی مستعدان روز کار و بانواع فضل و کمال آراسته و بعنوان هنر پروری پیراسته بود، صیقل شده (شمشیرخنجروغیره) زدوده، زدوده (ازغم)، وصله کرده رفو شده، تنبیه کرده سیاست شده، دباغی شده آش نهاده مدبوغ: قومی که چو روبه بتو بر حیله سگالند پیراسته بادند چو سنجاب و چو قاتم. (سوزنی) -7 مهیا بسیجیده آماده: خود تو آماده بوی و آراسته جنگ او را خویشتن پیراسته. (رودکی)
ویرایش کردن، دباغی کردن
چیزی یا کسی که ساخته وپرداخته و خوش نما گردانیده شده
پیراستن: (... و کندرو سریشم ماهی و پوست نار و گلنار و مازوی خام و تتری و آن بیخ که پوست گران پوست ویرایند بوی)
اصلاح کردن، کم کردن، برای خوبی، نا زیبا دور کردن
برش دادن، تراش دادن، بریدن و کم کردن زیادتی و ناهمواری چیزی برای خوش نما گردانیدن آن، مثل بریدن شاخه های زائد درخت یا زدن موی سر، برای مثال روی گل سرخ بیاراستند / زلفک شمشاد بپیراستند (منوچهری - ۱۶۱) ، سرو شادابی و گمان بردی / که تو را تیغ غم نپیراید (خاقانی - ۸۶۳)
دباغت کردن پوست حیوانات
دباغت کردن پوست حیوانات
آن که دست نوشته نویسنده یا مترجم را تصحیح، پیراسته، تنظیم و برای چاپ و نشر آماده می سازد
Editor, Proofreader
editor, revisor
editor, corrector
redaktor, korektor
редактор , корректировщик
редактор , коректор
redacteur, proeflezer
Herausgeber, Korrektor
éditeur, correcteur
editore, correttore
संपादक , प्रूफरीडर
সম্পাদক , প্রুফরিডার
editör, düzeltici
편집자 , 교정자
mhariri, msahihishaji
编辑 , 校对员
編集者 , 校正者
עורך , מגיה
editor, penyunting
บรรณาธิการ , ผู้ตรวจแก้
مدقّقٌ
ایڈیٹر , پروف ریڈر