بیست ودو یا بیست وچهار مد است. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). کیلی است مردم مصر را، و آن معادل سی رطل بغدادی است اگر گندم ثقیل بود، و چون خفیف باشد معادل است با سی وهفت رطل. ج، ویبات. (ادب الکاتب صولی شطرنجی)
بیست ودو یا بیست وچهار مد است. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). کیلی است مردم مصر را، و آن معادل سی رطل بغدادی است اگر گندم ثقیل بود، و چون خفیف باشد معادل است با سی وهفت رطل. ج، ویبات. (ادب الکاتب صولی شطرنجی)
گیاه ریحان کرمانی افسنتین، گیاهی خودرو با ساقه های بلند، برگ های کرک دار، شاخه های انبوه و گل های زرد کوچک که برای معالجۀ لقوه، فالج، رعشه و امراض معده و کبد به کار می رفته، خاراگوش
گیاه ریحان کرمانی اَفسَنتین، گیاهی خودرو با ساقه های بلند، برگ های کرک دار، شاخه های انبوه و گل های زرد کوچک که برای معالجۀ لقوه، فالج، رعشه و امراض معده و کبد به کار می رفته، خاراگوش
وثبه در فارسی جستنی یک بار جستن، دلیری کردن، جوانمردی یک بار جستن: (موشی بقاعده گذشته بر شکم باغبان وثبه ای بکرد باغبان از جای بجست)، دلیری جرات، جوانمردی
وثبه در فارسی جستنی یک بار جستن، دلیری کردن، جوانمردی یک بار جستن: (موشی بقاعده گذشته بر شکم باغبان وثبه ای بکرد باغبان از جای بجست)، دلیری جرات، جوانمردی
وقبه در فارسی گودی چالگی، روزنه مغاکی در کوه باندازه یک قامت که آب در آن گرد آید، روز نی بزرگ که پرتو آفتاب از آن آید، یکی از اجزای دوات (قملمدان) و جایی است که حق را در آن میگذارند چوبه
وقبه در فارسی گودی چالگی، روزنه مغاکی در کوه باندازه یک قامت که آب در آن گرد آید، روز نی بزرگ که پرتو آفتاب از آن آید، یکی از اجزای دوات (قملمدان) و جایی است که حق را در آن میگذارند چوبه
دشیاد دشتیاد زشتیاد به تو باز گردد غم عاشقی نگارا مکن این همه زشتیاد (رودکی) پرتاد تیر دان کیش جعبه ترکش، هر یک از آهن های تنک کوچک که برای ساختن جوشن و بکتر برهم نهند، دایره هایی در سپر که از چوب و ابریشم پیچیده باشند
دشیاد دشتیاد زشتیاد به تو باز گردد غم عاشقی نگارا مکن این همه زشتیاد (رودکی) پرتاد تیر دان کیش جعبه ترکش، هر یک از آهن های تنک کوچک که برای ساختن جوشن و بکتر برهم نهند، دایره هایی در سپر که از چوب و ابریشم پیچیده باشند
یک بومادران (مفرد شیب)، سپید مویی سپید شدن سر برنجاسپ درختی که یکی از گونه های افسنتین (خارا گوش) به شمار میرود، گونه ای از ریحان که ریحان کرمانی نیز نامیده می شود
یک بومادران (مفرد شیب)، سپید مویی سپید شدن سر برنجاسپ درختی که یکی از گونه های افسنتین (خارا گوش) به شمار میرود، گونه ای از ریحان که ریحان کرمانی نیز نامیده می شود