- ویان (دخترانه)
- دلربا، محبت، علاقه، عشق (نگارش کردی: یان)
معنی ویان - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
آمبریون، جنین
بوی کننده
روینده، جنین
جوینده جستجو کننده، درحال جستجو کردن
پوینده، دونده
شوینده، در حال شستن
گوینده، در حالت گفتن
بویا، دارای بوی خوش، خوش بو
در حال موییدن، نوحه کنان، زاری کنان
شاهزاده، پادشاه زاده، امیر، فرمانده سپاه
گوینده: گویان ز پی تو ما دل و دل جویان ز تو نزد ما زر و زر. (عمادی گنج سخن)، در حال گفتن: متلهف بود و پویان و مترصد و جویان و بر حسب واقعه گویان
گریان و نوحه کننده، در حال موییدن
مغولی میر، سردار، شاهزاده ایمر، فرمانده سپاه سردار. توضیح در عنوان سرداران مغول و ترک آید
روان، دوان، پویا
جستجو کننده
گریه کنان، نوحه کنان
مأخوذ از مغولی به معنای شاهزاده، امیر
جنین، روییدن
گفتار
هویدا، آشکار
ضرر، خسارت
بین، وسط