- وَاثِق
- بااعتماد، با اعتماد به نفس، مطمئن
معنی وَاثِق - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
مشخّص، روشن
فراوان
هوشیار، آگاهانه
ناهموار، برآمده
وعده دهنده، امیدوار کننده
پایین، کم
وارداتی، ورودی
وسیع، گسترده
عالی، فوق العاده، برتر
یک، یکی
الزامی، وظیفه
موقّر، محترمانه
بی پروا، بهبودها، بی حرمت، پانک
ماورایی، فراطبیعی
صادق، صادقانه، راستگو
کینه توز، بداخلاق
سوزاننده، گنجه، سوزان، مشعل
زیرک، زبردست
خفه کننده، گرفتگی
موانع، مانع
راننده تاکسی، راننده، راننده خودرو
کدر، تاریک
اختلاس گر، دزد، دزدانه
پیشینه، سابق، پیشین، پیش دستانه، قبلی
خواهان، جالبه
غرّنده، جیرجیر
مناسب، شایسته، جذّاب، مؤدّب
چسبناک، چسب، چسبنده، چسبان
مغموم، غرق شد، آب زده