معنی وَاضِح
وَاضِح
مشخّص، روشن
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با وَاضِح
فَاضِح
فَاضِح
فَضیحَت آمیز، آشِکار، رُسوایی آمیز
دیکشنری عربی به فارسی
حَاضِر
حَاضِر
هَمِه جا حاضِر، حاضِر
دیکشنری عربی به فارسی
خَاضِع
خَاضِع
مُطیع، مَوضوع، تَسلِیم شُدِه
دیکشنری عربی به فارسی
جَارِح
جَارِح
زَخم زَنَندِه، آزاردَهَندِه
دیکشنری عربی به فارسی
صَارِح
صَارِح
بی پَردِه، صادِقانِه
دیکشنری عربی به فارسی
صَادِح
صَادِح
بازتابی، صادِقانِه، زَنگ دار، بُلَند
دیکشنری عربی به فارسی
طَامِح
طَامِح
آرِزو کُنَندِه، مُشتاق
دیکشنری عربی به فارسی
سَائِح
سَائِح
گَردِشگَر، توریست، مُسافِر تَعطیلاتی
دیکشنری عربی به فارسی
سَابِح
سَابِح
شِناگَر، شِنا کَردَن
دیکشنری عربی به فارسی