جدول جو
جدول جو

معنی وهدان - جستجوی لغت در جدول جو

وهدان
(وِ)
جمع واژۀ وهد، به معنی زمین پست و هموار. (از منتهی الارب). رجوع به وهد شود
لغت نامه دهخدا
وهدان
(وُ)
جمع واژۀ وهد. (اقرب الموارد). رجوع به وهد شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از وادان
تصویر وادان
(پسرانه)
نام روستایی در نزدیکی دماوند
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ولدان
تصویر ولدان
ولیدها، مولودها، کودک ها، نوزادها، بنده ها، جمع واژۀ ولید
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بهدان
تصویر بهدان
دانا، داننده، آگاه، عالم، برای مثال نه با آنت مهر و نه با اینت کین / که بهدان تویی ای جهان آفرین (فردوسی۲ - ۱۰۱۰)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از زهدان
تصویر زهدان
رحم، عضوی کیسه مانند در شکم که جنین تا قبل از تولد در آن زندگی می کند، جای بچه در شکم زن یا حیوان ماده، بچّه دان، بوگان، پوگان، بوهمان، بویگان، پرکام
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از وردان
تصویر وردان
زگیل، ضایعۀ پوستی کوچک سفت و سخت که روی پوست بدن پیدا می شود اما درد ندارد
سگیل، واروک، واژو، بالو، تاشکل، گندمه، آزخ، زخ، زوخ، آژخ، ژخ، ثؤلول
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کهدان
تصویر کهدان
کاهدان، انباری برای نگه داشتن کاه یا خوراک چهارپایان، جای ریختن کاه، انبار کاه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از وجدان
تصویر وجدان
قوۀ باطنی که خوب و بد اعمال به وسیلۀ آن ادراک می شود، نفس و قوای باطنی آن، یافتن مطلوب، یافتن
فرهنگ فارسی عمید
آبریز و مستراح، (فرهنگ شعوری)، بیت الخلا، (آنندراج)، جای لازم و فرناک، (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
تصویری از وهران
تصویر وهران
ترسو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ولدان
تصویر ولدان
جمع ولید، کودکان پسران
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از وجدان
تصویر وجدان
نفس و قوای باطنی آن، خشم گرفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کهدان
تصویر کهدان
جائی که در آن کاه و علف ستوران نهند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از وحدان
تصویر وحدان
جمع واحد، یکتاها، یگانه ها، بی همانندان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جهدان
تصویر جهدان
رنجور رنج دیده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گوهدان
تصویر گوهدان
آبریز مستراح مبال
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زهدان
تصویر زهدان
بچه دان، رحم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زهدان
تصویر زهدان
((زِ))
بچه دان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از وجدان
تصویر وجدان
((وِ یا وُ))
نیرویی باطنی که خوب را از بد تشخیص می دهد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از وردان
تصویر وردان
((وِ))
زگیل
فرهنگ فارسی معین
تصویری از وهدات
تصویر وهدات
((وَ هُ))
جمع وهده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از وجدان
تصویر وجدان
فرجاد
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از زهدان
تصویر زهدان
رحم
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از وجدان
تصویر وجدان
Conscience
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از وجدان
تصویر وجدان
conscience
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از وجدان
تصویر وجدان
geweten
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از وجدان
تصویر وجدان
coscienza
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از وجدان
تصویر وجدان
Gewissen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از وجدان
تصویر وجدان
consciência
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از وجدان
تصویر وجدان
совість
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از وجدان
تصویر وجدان
совесть
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از وجدان
تصویر وجدان
sumienie
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از وجدان
تصویر وجدان
conciencia
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از وجدان
تصویر وجدان
विवेक
دیکشنری فارسی به هندی