جدول جو
جدول جو

معنی بهدان

بهدان
دانا، داننده، آگاه، عالم، برای مثال نه با آنت مهر و نه با اینت کین / که بهدان تویی ای جهان آفرین (فردوسی۲ - ۱۰۱۰)
تصویری از بهدان
تصویر بهدان
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با بهدان

بهدان

بهدان
دهی از دهستان نهارجانات است که در بخش حومه شهرستان بیرجند واقع است. دارای 502 تن سکنه است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا

بهدان

بهدان
به داننده. داناتر. اعلم. (فرهنگ فارسی معین). مطلع و آگاه تر:
نه با آنْت مهر و نه با اینْت کین
که بهدان تویی ای جهان آفرین.
فردوسی.
گرگ ز روباه به دندان تر است
روبه از آن رست که بهدان تر است.
نظامی
لغت نامه دهخدا