- وقایع
- رویدادها
معنی وقایع - جستجوی لغت در جدول جو
- وقایع
- واقعه، در تصوف حالات روحی که بر سالک عارض می شود
- وقایع
- جمع وقیعه (وقیعه)، آسیب جنگ، جنگ پیکار، سرگذشتها اتفاقات: (بر کیارق... بروزگار او حوادث و وقایع بسیار افتاد) یا وقایع عرب. روزهای جنگ تازیان و داستانهای آنها. توضیح در تداول ایرانیان وقایع جمع (واقعه) گرفته میشود
- وقایع ((وَ ی))
- جمع وقیعه، حوادث، سرگذشت ها
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
نگه داری، حفظ و صیانت
ودیعه ها، سپرده شده ها، در علم حقوق مالهایی که به امانت نزد کسی بگذارند، سپرده ها، جمع واژۀ ودیعه
جمع وقیعه، آسیب های جنگ کشت و کشتارها دشیادها بد گویی ها جمع وقیعه (وقیعه)، آسیب جنگ، جنگ پیکار، سرگذشتها اتفاقات: (بر کیارق... بروزگار او حوادث و وقایع بسیار افتاد) یا وقایع عرب. روزهای جنگ تازیان و داستانهای آنها. توضیح در تداول ایرانیان وقایع جمع (واقعه) گرفته میشود
وقایه: وقایت در فارسی نگاه داشتن، پناه دادن محافظت نگهبانی، قسمی چادرابریشمی یاپنبه یی که زنهای محترم مشرق زمین برروی سرمی انداختند و صورت و پایین تر از زانوهارا نمی پوشانیدند: (ابراز طرف کوه بر آمد دو سه پایه از شرم بر خسار فرو هشته وقایه) (منوچهری)
نگاهداشتن محافظت کردن، نگاهداشت محافظت نگهبانی: (سگ گرگین این دربه زشیران همه عالم که لاف عشق حق دارد و او داند و قایتها) (دیوان کبیر)، هرچه بدان چیزی را نگاه دارند و پناه دهند
امانتها، رعیت ها، ودایع آفریدگار
هم بستر شدن، مجامعت، جماع
در افتادن با یکدیگر، گادن گاییدن مجامعت کردن، مجامعت آمیزش
کسی که حوادث و اخبار را می نویسد
عمل وشغل وقایع نویس وقایع نگاری
شده بند وقایع نگار، (صفویه) ازمصادر و ارباب مناصب مهم بشمار میرفت و در غیبت وزیراعظم امور مربوط به او را انجام میداد
شده بندی شغل و عمل وقایع نگار
شده بند کسی که حوادث و اتفاقات عهد . پادشاهی را یاد داشت و ضبط کند
فارسی گویان آن را به نادرست رمن (واقعه) دانسته اند بد آمد ها رویدادهای ناگوار سر گذشت ها آسیب زدن ها
رویدادنگاری، رویدادنامه