جدول جو
جدول جو

معنی ودایع

ودایع((وَ یِ))
جمع ودیعه، امانت ها، سپرده ها
تصویری از ودایع
تصویر ودایع
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با ودایع

ودایع

ودایع
ودیعه ها، سپرده شده ها، در علم حقوق مالهایی که به امانت نزد کسی بگذارند، سپرده ها، جمعِ واژۀ ودیعه
ودایع
فرهنگ فارسی عمید

ودایع

ودایع
جَمعِ واژۀ ودیعه. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). امانتها. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به ودیعه شود.
- ودایع آفریدگار، رعایا. رعیت ها. (فرهنگ فارسی معین).
، جَمعِ واژۀ ودیع. (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). رجوع به ودائع شود
لغت نامه دهخدا

بدایع

بدایع
بدیع ها، تازه ها، نوها، شگفت ها، موجد و مبتدع ها، در علوم ادبی علومی که در آرایش سخن، زینت کلام، صنایعی که نظم و نثر را زینت می دهد بحث می کند، جمعِ واژۀ بدیع
بدایع
فرهنگ فارسی عمید

وقایع

وقایع
جمع وقیعه (وقیعه)، آسیب جنگ، جنگ پیکار، سرگذشتها اتفاقات: (بر کیارق... بروزگار او حوادث و وقایع بسیار افتاد) یا وقایع عرب. روزهای جنگ تازیان و داستانهای آنها. توضیح در تداول ایرانیان وقایع جمع (واقعه) گرفته میشود
وقایع
فرهنگ لغت هوشیار