وعده بد. مقابل وعده که نوید و مژده و وعده خوب است. (اقرب الموارد) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) : ز توحید و قرآن و وعد و وعید ز تأیید و از رسمهای جدید. فردوسی. این همه آمد شد و وعد و وعید ازبرای امتحان خواهد بدن. عطار. چو عاصی ترش کرده روی از وعید چو ابروی زندانیان روز عید. سعدی. ، هدیر شتر نر چون آهنگ جستن نماید. (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) (منتهی الارب)
وعده بد. مقابل وعده که نوید و مژده و وعده خوب است. (اقرب الموارد) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) : ز توحید و قرآن و وعد و وعید ز تأیید و از رسمهای جدید. فردوسی. این همه آمد شد و وعد و وعید ازبرای امتحان خواهد بُدَن. عطار. چو عاصی ترش کرده روی از وعید چو ابروی زندانیان روز عید. سعدی. ، هدیر شتر نر چون آهنگ جَستن نماید. (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) (منتهی الارب)
سیاهرگ رگ تاجهنده. توضیح رگی که خون رابقلب برمیگرداند وریدها دارای خون تیره هستند باستثنای ورید ریوی که حاوی خون روشن میباشد سیاهرگ مقابل شریان، جمع اورده. یا حبل ورید. (حبل الورید) رگ گردن، یا ورید اجوف اسفل. بزرگ سیاهرگ زیرین. یا ورید اجوف اعلی. بزرگ سیاهرگ زیرین. یا ورید اکحل. ورید میانی دست. یا ورید باب. سیاهرگی که خون روده های باریک و کلفت و لوز المعده وطحال و معده را جمع کرده و بکبد میرساند. ورید باب از اجتماع سه ورید تشکیل شده است یکی ورید ماسار یقائی فوقانی دیگر ورید کوچک ماسار یقائی وسوم ورید طحالی خونی که از ورید باب وارد جگرمیشود مواد غذایی جذب شده ازروده ها رانیزهمراه داردودر کبد پس ازتصفیه شدن این خون غذا دار توسط ورید فوق کبدی خون خارج شده وبورید اجوف اسفل میریزید. یا ورید باسلیق. ورید سطحی داخلی بازو که ازانشعابات وریداکحل محسوب است. یا ورید صافن. کیی از دو ورید درشت سطحی ساق پاکه از پشت قوزک خارجی پا بطرف سطحی خلفی ساق پا امتداد مییابد و در ناحیه زانو بوریدرکبه در سطح خلفی میریزد. یا ورید قیفال. نام ورید سطحی خارجی بازو که از انشعابات ورید میانی ست محسوب است. یا ورید میانی بازو. ورید میانی دست. یا ورید میانی دست. ورید سطحی ناحیه قدامی ساعد که در پایین چین آرنج بدوشاخه ورید قیفال و باسلیق تقسیم میشود ورید اکحل ورید میانی بازو ورید هفت اندام رگ هفت اندام رگ میانی دست. یا ورید وداج. نام هریک ازوریدهای بزرگ گردن، یاورید وداج خارجی. نام ورید وداجی که در قسمت طرفی گردن مشاهده میشود و سطحی است و از زیر پوست مشهور است. یا ورید وداج داخلی. ورید و داجی که همراه با شریان سبات (شاهرگ گردن) است و در خارج آن قرار گرفته است حبل الورید. یا ورید هفت اندام. ورید میانی دست
سیاهرگ رگ تاجهنده. توضیح رگی که خون رابقلب برمیگرداند وریدها دارای خون تیره هستند باستثنای ورید ریوی که حاوی خون روشن میباشد سیاهرگ مقابل شریان، جمع اورده. یا حبل ورید. (حبل الورید) رگ گردن، یا ورید اجوف اسفل. بزرگ سیاهرگ زیرین. یا ورید اجوف اعلی. بزرگ سیاهرگ زیرین. یا ورید اکحل. ورید میانی دست. یا ورید باب. سیاهرگی که خون روده های باریک و کلفت و لوز المعده وطحال و معده را جمع کرده و بکبد میرساند. ورید باب از اجتماع سه ورید تشکیل شده است یکی ورید ماسار یقائی فوقانی دیگر ورید کوچک ماسار یقائی وسوم ورید طحالی خونی که از ورید باب وارد جگرمیشود مواد غذایی جذب شده ازروده ها رانیزهمراه داردودر کبد پس ازتصفیه شدن این خون غذا دار توسط ورید فوق کبدی خون خارج شده وبورید اجوف اسفل میریزید. یا ورید باسلیق. ورید سطحی داخلی بازو که ازانشعابات وریداکحل محسوب است. یا ورید صافن. کیی از دو ورید درشت سطحی ساق پاکه از پشت قوزک خارجی پا بطرف سطحی خلفی ساق پا امتداد مییابد و در ناحیه زانو بوریدرکبه در سطح خلفی میریزد. یا ورید قیفال. نام ورید سطحی خارجی بازو که از انشعابات ورید میانی ست محسوب است. یا ورید میانی بازو. ورید میانی دست. یا ورید میانی دست. ورید سطحی ناحیه قدامی ساعد که در پایین چین آرنج بدوشاخه ورید قیفال و باسلیق تقسیم میشود ورید اکحل ورید میانی بازو ورید هفت اندام رگ هفت اندام رگ میانی دست. یا ورید وداج. نام هریک ازوریدهای بزرگ گردن، یاورید وداج خارجی. نام ورید وداجی که در قسمت طرفی گردن مشاهده میشود و سطحی است و از زیر پوست مشهور است. یا ورید وداج داخلی. ورید و داجی که همراه با شریان سبات (شاهرگ گردن) است و در خارج آن قرار گرفته است حبل الورید. یا ورید هفت اندام. ورید میانی دست
میانسرای، آستانه در، آغل، شکاف گارباره (غار)، تنگ دوسیده آستان پیشگاه سرای آستانه، حظیره مانندی که در کوه از سنگ سازند جهت ستوران، حظیره ای که از ساقه های درخت سازند
میانسرای، آستانه در، آغل، شکاف گارباره (غار)، تنگ دوسیده آستان پیشگاه سرای آستانه، حظیره مانندی که در کوه از سنگ سازند جهت ستوران، حظیره ای که از ساقه های درخت سازند