جدول جو
جدول جو

معنی سعید

سعید(پسرانه)
زندگی و داروندار سمیرا، خجسته، مبارک، خوشبخت، سعادتمند
تصویری از سعید
تصویر سعید
فرهنگ نامهای ایرانی

واژه‌های مرتبط با سعید

سعید

سعید
خوشبخت، سعادتمند، نیک بخت، نیکوبَخت، اِقبالمَند، فَرخُندِه طالِع، نِکوبَخت، سِفیدبَخت، بُلَندبَخت، شادبَخت، بَختیار، مُستَسعَد، خَجَستِه فال، بُلَنداِقبال، نیک اَختَر، خَجَستِه طالِع، فَرخُندِه بَخت، مُقبِل، طالِع مَند، خوش طالِع، صاحِب اِقبال، خَجَستِه، اَیمَن، فَرُّخ فال، جوان بَخت، صاحِب دُولَت
سعید
فرهنگ فارسی عمید

سعید

سعید
نام یک عده از طوایف ایل بختیاری است که در آبادی های اطراف دهستانهای سوسن و ایذه سکونت دارند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6). یکی از طوایف هفت لنگ بختیاری که در مال امیرسوسن سکنی دارند. (جغرافیای سیاسی کیهان ص 74)
لغت نامه دهخدا

سعید

سعید
ابن محمدالاندلسی از اهل قرطبه بود و به ابن حداد معروف است. وی مردی لغوی بود که به سال 400 هَ. ق. درگذشته. او را کتب متعددی است. از جمله کتاب الافعال را توسعه و بسط داده و بآن مطالبی افزوده است. (از روضات الجنات ص 314). رجوع به ابن حداد شود
ابن المسیب بن حزن بن وهب المخزومی القرشی از تابعین و روات و یکی از هفت فقیه مدینه و سید تابعین و از محدثان و فقها وزهاد است. وی بسال 94 هَ. ق. هجری درگذشت. رجوع به اعلام زرکلی و روضات الجنات ص 311 و شدالازار ص 10 شود
ابن ابی الحسن بن عیسی المسیح که در زمان الناصرلدین الله خلیفۀ عباسی میزیست. رجوع به ابن مسیح ابونصر شود
لغت نامه دهخدا

سعید

سعید
خوش اقبال، خوشبخت، سعادتمند، نیک اختر، نیکبخت، همایون
متضاد: بداقبال، شقی، مبارک، میمون، فرخنده، خجسته
فرهنگ واژه مترادف متضاد

سعدی

سعدی
فرخندگی، خجستگی، سعد (عربی) + ی (فارسی)، لقب شاعر بزرگ قرن هفتم، مشرف الدین مصلح بن عبدالله شیرازی
سعدی
فرهنگ نامهای ایرانی