جدول جو
جدول جو

معنی وعید

وعید((وَ))
وعده بد دادن، بیم دادن، وعده بد، تهدید
تصویری از وعید
تصویر وعید
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با وعید

وعید

وعید
دشنوید، ترساندن یبم دادن، بانگ شتر نر وعده بد تهدید: (... چون ماه رمضان بود این تهدید و وعید را تا عید در توقف داشتند)
وعید
فرهنگ لغت هوشیار

وعید

وعید
وعده بد. مقابل وعده که نوید و مژده و وعده خوب است. (اقرب الموارد) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) :
ز توحید و قرآن و وعد و وعید
ز تأیید و از رسمهای جدید.
فردوسی.
این همه آمد شد و وعد و وعید
ازبرای امتحان خواهد بُدَن.
عطار.
چو عاصی ترش کرده روی از وعید
چو ابروی زندانیان روز عید.
سعدی.
، هدیر شتر نر چون آهنگ جَستن نماید. (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

وعید

وعید
بیم کردن. (منتهی الارب) (آنندراج) (غیاث اللغات). تهدید. (اقرب الموارد) ، وعده بد کردن. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا