- وصوب
- پایستن، ایستادگی در کار
معنی وصوب - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
دریافت
بایستگی
برنهاده
نیک تر، صواب تر
فرو شدنفرود آمدنبنشیب رفتن
واجب بودن، ضرورت، لزوم
صواب تر، راست تر، درست تر
آنچه به راستی و درستی آن حکم داده شده، تصویب شده
سبکسرین زن، زشت روی زن، چرکناکی دندان
جمع لصب، خرد شکاف ها تنگه ها
تصویب شده
لازم شدن
جستن و جهیدن
الفنج دریافت، رسید رسیدن، پیوستن رسیدن، رسیدگی ورود: (... از وصول و نزول موکب ظفر قرین رتبه سپهر برین یافت)، دریافت، پیوستن عارف بحق تعالی. یا زیب وصول بخشیدن (دادن)
تند رود، پر آب، ابر، تند رو رهوار: اسپ
رسیدن، ورود
وصول کردن: به دست آوردن، پولی یا چیزی از کسی گرفتن
وصول کردن: به دست آوردن، پولی یا چیزی از کسی گرفتن
جستن، جهیدن
جهت، طرف، جانب، ناحیه
راست و درست