جدول جو
جدول جو

معنی وسیخ - جستجوی لغت در جدول جو

وسیخ
(وَ)
نباتی است کوهی در سنگ روید و در بهار بوی لیمو دهد، و آن را به شیراز لیمودارو گویند. طبیعت آن گرم و خشک بود. خازگن. (یادداشت مرحوم دهخدا). رجوع به وشیج و وشیگ و وسنگ شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از وسیم
تصویر وسیم
(دخترانه)
دارای نشان زیبایی، زیبا
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از وسیع
تصویر وسیع
گشاد، فراخ، پهناور
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از وسیم
تصویر وسیم
نیکوروی، خوبرو، زیبا
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از وسیط
تصویر وسیط
کسی که میان دو نفر میانجیگری می کند، میانجی، کسی که بین دیگران مقامش بالاتر است، وسطی، میانی
فرهنگ فارسی عمید
(تَ رَفْ فُ)
شوخگن کردن. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی). چرک و ریمناک کردن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). چرکین کردن. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
تصویری از فسیخ
تصویر فسیخ
سست کار فرو گذارنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از توسیخ
تصویر توسیخ
شوخگناندن چرکین کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از وسیم
تصویر وسیم
خوشگل زیبا روی خوب روی زیباچهر، خوش منظر زیبا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از وسیق
تصویر وسیق
راندن، باران
فرهنگ لغت هوشیار
پهین فراخ گشاده انغزان دور کران دامنه دار درندشت (گویش هراتی) فراخ گشاده (محل مکان)، عریض پهناور
فرهنگ لغت هوشیار
میانجی دودشمن، واسطه، آنکه در نسب میانه و در قدر و منزلت بلندتر باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مسیخ
تصویر مسیخ
چهره بر گشته، شتافرید، گول، گوشت بی مزه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از وسیم
تصویر وسیم
((وَ))
زیبا، خوبروی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از وسیع
تصویر وسیع
((وَ))
فراخ، گشاد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از وسیط
تصویر وسیط
((وَ))
میانجی دو دشمن، آن که از لحاظ نسب خانوادگی میانه ولی از لحاظ قدر و منزلت بلندتر باشد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از وسیع
تصویر وسیع
گسترده، دامنگیر، فراخ
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از وسیع
تصویر وسیع
Extensive, Spacious, Vast
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از وسیع
تصویر وسیع
vaste, spacieux
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از وسیع
تصویر وسیع
extenso, espaçoso, vasto
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از وسیع
تصویر وسیع
ব্যাপক , প্রশস্ত , ব্যাপক
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از وسیع
تصویر وسیع
広範な , 広々とした , 広大な
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از وسیع
تصویر وسیع
广泛的 , 宽敞的 , 广阔的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از وسیع
تصویر وسیع
pana
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از وسیع
تصویر وسیع
광범위한 , 넓은 , 광대한
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از وسیع
تصویر وسیع
kapsamlı, geniş
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از وسیع
تصویر وسیع
esteso, spazioso, vasto
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از وسیع
تصویر وسیع
विशाल , विशाल
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از وسیع
تصویر وسیع
extenso, espacioso, vasto
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از وسیع
تصویر وسیع
umfangreich, geräumig, weit
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از وسیع
تصویر وسیع
uitgebreid, ruim, uitgestrekt
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از وسیع
تصویر وسیع
обширний , просторий , просторий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از وسیع
تصویر وسیع
обширный , просторный , обширный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از وسیع
تصویر وسیع
rozległy, przestronny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از وسیع
تصویر وسیع
נרחב , מרווח , רחב
دیکشنری فارسی به عبری