- وسطی
- میانه، میانی مثلاً قرون وسطی
معنی وسطی - جستجوی لغت در جدول جو
- وسطی
- در تازی نیامده میانی مونث اوسط میانی منسوب به وسط آنچه در وسط ومیانه واقع است میانی. یاانگشت وسطی. یا فرزند (بچهء) وسطی. فرزند میانه (بین فرزند ارشد و فرزند کوچکتر) : (... کوکهایش رامی شکافت تاازآن برای عید بچه وسطی اشت بیژن کتی سرهم بندی کند) مونث اوسط میانی. یا انگشت وسطی. انگشتی که دروسط پنج انگشت دست وپاجای دارد انگشت میانه
- وسطی ((وُ طا))
- مؤنث اوسط، میانی، میانه
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
دو میان تثنیه وسط دومیان
پسادست، گاهانه، ماهانه
کسی که میان دو نفر میانجیگری می کند، میانجی، کسی که بین دیگران مقامش بالاتر است، وسطی، میانی
هوو، دو زن که یک شوهر داشته باشند هر کدام هووی دیگری نامیده می شود، همشوی، هم شو، نباغ، بناغ، اموسنی
منسوب به واسط
به مانک هوو پارسی است خواب آلوده: زن، چشم خفته: زن چرتی چرتباره زنی که بازن دیگر در شوهرمشترک باشند هوو بنانج (دوستانم همه ماننده وسنی شده اند همه زانست که بامن نه درم ماند ونه زر) (عسجدی)
باران بهاری باران درشت
شرح تفسیر: اگر داند و گرنه من بگویم چون دلم دارد کتاب ناز را هرگز که کرده در جهان وستی ک (شهاب الدین خطاط) توضیح ظاهرا این کلمه ممال (وستا) (اوستا) است وچون (وستا) راگاه بغلط تفسیر (زند) پنداشته اند. این معنی را برای (وستی) قایل شده وبرای آن شعر ساخته اند
میانجی دودشمن، واسطه، آنکه در نسب میانه و در قدر و منزلت بلندتر باشد
میان، میانی
میانه، میان چیزی، چیزی که نه خوب باشد نه بد
میان میانک مید، دادگر و نیک، میانه چیزی که درمیان واقع شده (خواه اطراف آن مساوی باشد و خواه نباشد)، میان میانه مرکز: وچون طریق استخلاص آن بر طول محاصره منحصرمینمود و آن تعذری داشت که در چنان محلی که در وسط بلاد دشمن است سیاه اندک توقف نتواند کرد)، چیزی که نه خوب باشد و نه بد، چیزی که نه زیاد باشد و نه کم، چیزی که نه لاغر باشدونه فربه. یا وسط شمس. آن قوس را که یک سر او آن نقطه ایست بفلک خارج المرکز که برابر اول حمل است از ممثل و دیگر سرتنه آفتاب است وسط شمس خوانند. یا وسط کوکب. وسط ستاره دوری مرکز فلک تدویرش باشد از آن نقطه که برابر سر حمل است بقیاس فلک معدل المسیر و اندازه این دوری بر مرکز معدل آن زاویه است که یک خط اون بسرحمل رسد و دیگر بر مرکز تدویر. یا خود را به وسط انداختن، مداخله کردن
مرپرحرف پرگوی. چیزی که پاسپردی آن آشکارباشد: (دراین باب رخصت یجوز للشاعر مالایجوز متمسکی قوی است و بهانه ضرورت شعر مستندی وطی
جماع کردن
سده های میانی
یونانی تازی شده گلنار از گیاهان گلنار
مه انگشت میان انگشت
کارنامه میانه که از برافتادن امپراتوری روم آغاز و با پیدایی آمریکا پایان می پذیرد
نماز دیگر نماز عصر نماز دیگر: و نماز دیگر را صلاه الوسطی خوانند. . چنان گفته اند که صلاه الوسطی نماز عصر بود
سده های میانین
جمع متوسط، میانجیان میانکان جمع متوسط در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)