- وساطت
- پا در میانی، میانجی گری، میانجی
معنی وساطت - جستجوی لغت در جدول جو
- وساطت
- واسطه شدن، درمیان افتادن، میانجیگری
- وساطت
- میانجی گری شفاعت: (این کتاب کریم را بسفارت جبرئیل و وساطت محمد المصطفی علیه السلام سوی مافرستاد) توضیح درتداول فارسی بکسراول تلفظ شود
- وساطت ((وَ طَ))
- میانجی گری، شفاعت
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
سادگی، بی تکلف
بسیط بودن، ساده و بی تکلف بودن، گشوده زبانی، شیرین زبانی، لطیفه گویی
وساطت در فارسی میانجیکی میانگیری میانجیگری پا در میانی
میانجی گری کردن
میانجی کردن شفاعت کردن