معنی بساطت - فرهنگ فارسی عمید
معنی بساطت
- بساطت
- بسیط بودن، ساده و بی تکلف بودن، گشوده زبانی، شیرین زبانی، لطیفه گویی
تصویر بساطت
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با بساطت
بساطت
- بساطت
- بی تکلفی، سادگی
متضاد: پیچیدگی، غموض، خوش رویی، گشاده رویی، شیرین زبانی، لطف وگفت، لطیفه گویی، ملاطفت، فراخی، گشادی
فرهنگ واژه مترادف متضاد