جدول جو
جدول جو

معنی وسائط - جستجوی لغت در جدول جو

وسائط
وسایط در فارسی، جمع وسیطه، میانجیان جمع وسیطه. توضیح در تداول فارسی جمع (واسطه) گرفته شود، اسبابی که بتعلق کردن آن بمراد رسند
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

جمع بسیط، فراخ ها، یکه ها، یکه داروها گیاهان دارویی جمع بسیط بسیطه. چیزهای مفرد بدون ترکیب: (قدما عناصر اربعه را از بسایط بشمار میاوردند)، ادویه مفرده گیاهان طبی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از وسائد
تصویر وسائد
وساده ها، بالین ها، پشتی ها، نازبالش ها، جمع واژۀ وساده
فرهنگ فارسی عمید
جمع وسیله اسباب لوازم (و با این وسایل و فضایل درخصم شکنی و دشمن شکنی بر مردان جهان فسوس کردی)
فرهنگ لغت هوشیار
جمع وسیطه. توضیح در تداول فارسی جمع (واسطه) گرفته شود، اسبابی که بتعلق کردن آن بمراد رسند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از وسایط
تصویر وسایط
((وَ یِ))
جمع وسیطه، واسطه ها
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بسائط
تصویر بسائط
بسیط ها، ساده ها، بی تکلف ها،، تجربه ناپذیرها، ساده ها، گسترده ها، وسیع ها، پهنه ها، گسترده ها، جمع واژۀ بسیط
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از وسایط
تصویر وسایط
واسطه ها، کسانی که دعوا یا اختلاف میان چند نفر را رفع می کند، میانجی ها، شفاعتگرها، دلال ها، علت ها، سبب ها، مرکز ها، جمع واژۀ واسطه
وسیط ها، میانجی ها، کسانی که بین دیگران مقامشان بالاتر است، وسطی ها، میانی ها، جمع واژۀ وسیط
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تراکم وسائط نقلیه
تصویر تراکم وسائط نقلیه
انبوهی خودرو ها
فرهنگ لغت هوشیار