جدول جو
جدول جو

معنی ورژ - جستجوی لغت در جدول جو

ورژ
(وَ رَ)
خولنجان و نی شکر. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ورد
تصویر ورد
ذکر، دعا، جزئی از قرآن که انسان هر روز و هر شب می خواند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ورع
تصویر ورع
دوری کردن از گناه، پرهیزکاری، پارسایی
در تصوف دوری کردن از شبهات از ترس ارتکاب محرّمات
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ورت
تصویر ورت
برهنه، لخت، عریان، معرّیٰ، متجرّد، غوشت، عور، تهک، رت، لاج، اوروت، لچ، پتی، عاری
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ورک
تصویر ورک
بوته ای خاردار با ساقه های پرخار که برای سوزاندن به کار می رفته، درمنه، شیح، علف جاروب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ورغ
تصویر ورغ
بندی که از چوب و علف یا سنگ و خاک برای برگرداندن مجرای آب بر روی نهر می بستند، برای مثال آب هر چه بیشتر نیرو کند / بند ورغ سست بوده بفگند (رودکی - ۵۳۲)
فروغ، روشنی، برای مثال گل را چه گرد خیزد از ده گلاب زن؟ / مه را چه ورغ بندد از صد چراغ دان؟ (کلیله و دمنه)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ورم
تصویر ورم
برآمدگی در بدن به واسطۀ آسیب یا صدمه یا بیماری، آماس
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از واژ
تصویر واژ
پولی که به زور از کسی گرفته شود، باژ
خراج، مالیات، عوارض
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ورا
تصویر ورا
مخفّف ترکیب او را، مخفّف ترکیب وی را
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ورا
تصویر ورا
سوا، جز، عقب، پس، پشت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ورق
تصویر ورق
کاغذ، برگ، واحد شمارش کاغذ، هر نوع صفحۀ فلزی پهن و نازک مثلاً ورق آلومینیوم،
هر یک از کارت های مقوایی مصور و مستطیل شکل که برای هر نوع بازی قمار، بازی قمار با کارت های شکل دار مثلاً داشتند ورق بازی می کردند، برگ درخت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ورک
تصویر ورک
استخوان ران، بالای ران، کفل
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ورم
تصویر ورم
یاد، حافظه، به یاد نگه داشتن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از روژ
تصویر روژ
ماده ای سرخ رنگ که زنان بلب مالند، سرخ قرمز پودر روژ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ورج
تصویر ورج
ارزش، ارج
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ورق
تصویر ورق
برگه کاغذ، کاغذ بریده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ورک
تصویر ورک
قسمت بالای ران
فرهنگ لغت هوشیار
سوسمار گوشتخوار گونه ای سوسمار متعلق بنواحی کرم آسیا و استرالیا و آفریقا که قدش بین 5، 1 تا 2 متراست. حیوانی است بسیار چابک و سریع و گوشتخوار که به پستانداران کوچک و سایر حیوانات کوچکتراز خود حمله میکند. این سوسمار در صحاری و مناطق خشک ولم یزرع دیده میشود و همچنین در سواحل رودخانه ها فراوان است و از جانوران آبزی (انواع ماهیهاو غیره) تغذیه میکند در داخل آب بطرز بسیار ماهرانه شنامیکند. در سواحل این گونه سوسمار فراوان است و در صحاری عربستان نیز فراوان دیده میشود و گاهی بنوزادان واطفال انسان نیز حمله میکند
فرهنگ لغت هوشیار
آماس، ماده ای که در اندرون جرم عضو تولید و سبب افزایش حجم عضو بشکلی خارج از حد طبیعی شود
فرهنگ لغت هوشیار
آفریده آفریدگان جهان مهمان، همسایه، گوشت فربه، آتشزنه مهمل دری دری وری واین دو کلمه باهم به معنی حرف بی ربط و بی معنی و مزخرف است. یا دری وری گفتن، یاوه سرایی. خلق مخلوق آفریده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ورب
تصویر ورب
کنام، میاندنده، اندام، کون
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ورت
تصویر ورت
برهنه، عریان، تهی از پوشش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ورث
تصویر ورث
رخن (ارث) مانداک در تداول اهالی لرستان سرو کوهی را گویند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ورد
تصویر ورد
دعا، ذکر
فرهنگ لغت هوشیار
پیاپی کاری کردن، حاصل و کسب، کشت و زراعت، حاصل کردن، ورزیدن و ورزش پیشه، کسب و کار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ورس
تصویر ورس
مهار شتر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ورش
تصویر ورش
طعامی که از شیر سازند
فرهنگ لغت هوشیار
سبزه ایست در نهایت تری و تازگی و آن در کنار آبها و زمین های نمناک می روید و مفروش بر روی زمین است و مخصوص بزمانی نیست. شاخه های آن دراز و باریک با گرهها و بندهای بسیار و برگ آن بسیار ریز و سرهای آن تند و اندک صلب و گل آن ما بین سرخی و سفیدی است نجم ثیل، هر گونه سبزه علفی نوع چمن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ورف
تصویر ورف
درخت آهن از گیاهان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ورق
تصویر ورق
برگ، برگه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ورچ
تصویر ورچ
معجزه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ورت
تصویر ورت
عوض
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ورز
تصویر ورز
تمرین
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ورن
تصویر ورن
شهوت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ورم
تصویر ورم
آماس
فرهنگ واژه فارسی سره