جدول جو
جدول جو

معنی ورمیشل - جستجوی لغت در جدول جو

ورمیشل
نوعی رشته فرنگی که بشکل رشته هایی باریکتر از اسپاگتی تهیه شود و آنرا در سوپ و آش بکار برند
فرهنگ لغت هوشیار
ورمیشل
((وِ شِ))
نوعی ماکارونی خیلی نازک که در سوپ می ریزند
تصویری از ورمیشل
تصویر ورمیشل
فرهنگ فارسی معین
ورمیشل
((وِ))
نوعی خمیراک رشته مانند با قطر کم و طول زیاد، رشته فرنگی (واژه فرهنگستان)
تصویری از ورمیشل
تصویر ورمیشل
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از وریشه
تصویر وریشه
(دخترانه)
درخشش، برق (نگارش کردی: وریشه)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از قرمیل
تصویر قرمیل
فرانسو تازی گشته گیاه مروارید علف مروارید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قرمیش
تصویر قرمیش
قرمش بنگرید به به قرمش
فرهنگ لغت هوشیار
ورمال آقا را دمش دادن، چیزی را برداشتن و بردن و خوردن چیوکردن سر خوراکی ریختن و یکباره آنرا تمام کردن، یا وردار و ورمال. آنکه چیزی را بر میدارد و فرار میکند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ورمال
تصویر ورمال
((وَ))
وردارنده و ورمالنده، کسی که پول یا مال اشخاص را بالا می کشد، مال مردم خور
ورمال آقا را دمش دادن: چیزی را برداشتن و بردن و خوردن، چپو کردن، سر خوراکی ریختن و یکباره آن را تمام کردن
فرهنگ فارسی معین