- ورشکین
- شکستگی استخوان (یا استخوانهای) سینه، عوارض و دردهای قفسه صدری
معنی ورشکین - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
حسود، با غیرت
رشکین، دارای رشک وحسد، حسود، باغیرت
باغیرت، غیور
باغیرت، غیور، دارای رشک و حسد، حسود
جمع رکن، استون ها، دیوانیان دیوانمردان، جمع ارکان، جمع رکن ستونها. یا اراکین دولت. سران دولت
طبیعی
پر حسد پر حقد
پر صبر
پرده ای که در شب زفاف پیش عروس آویزند کله
برکشیدن، بالا کشیدن
دارای صبر و شکیب بسیار، پرصبر، صبور
نانی که از مخلوط آرد جو و گندم می پختند
جمع مرشد در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)، جمع مرشد در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
جمع مشح در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)، جمع مرشح در حالت نصبی وجری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
جمع مشرک، هنباز گیران چند خداییان جمع مشرک در حالت نصبی و جری (درفارسی مراعات این قاعده نکنند)
نانی باشد که ازآرد گندم وجوبهم آمیخته پزند
بسوی بالا بر آمدن پاشنه خوابیده کفش را
ورشکسته شدن
ورشکستن ورشکستن، ورشکسته ورشکسته
جمع ورشان، از ریشه پارسی ورشان ها کبوتران جنگلی
ورشکستن
خرد کننده در، شکننده در و گوهر
(دخترانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
عاقلترین، هوشمند ترین، با فتح (الف) و کسر (ر)، نام یکی از شاهدختهای هخامنشی، مرکب از ارش به معنای عاقل و زیرک + ین پسوندتفضیلی، به معنی عاقلترین
اکبیری
واحد مقیاس طول در روسیه برابر 71 سانتیمتر
برنگ زرشک
آنچه که چرک آلود و ناپاک باشد، زخمی که از آن چرک آید
آنکه سر کسان را بشکند، تفسیم وجه با جنسی میان گروهی، دریافت وجه یا جنسی از اهل محلی