جدول جو
جدول جو

معنی ورش - جستجوی لغت در جدول جو

ورش
طعامی که از شیر سازند
تصویری از ورش
تصویر ورش
فرهنگ لغت هوشیار
ورش
((وَ))
طعامی که از شیر سازند
تصویری از ورش
تصویر ورش
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ورشک
تصویر ورشک
کیسۀ کوچکی که در آن دارو می ریزند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ورشو
تصویر ورشو
آلیاژی مرکب از ۵۵ درصد مس، ۲۵ درصد روی و ۲۰ درصد نیکل، شبیه نقره، براق و فاسدنشدنی که برای ساختن سماور، قاشق، چنگال و ادوات دیگر به کار می رود، نقرۀ آلمانی
فرهنگ فارسی عمید
برگرفته از نام ورشو پایتخت لهستان که این همبسته مس و روی و مسدیو (نیکل) در آنشهر از سوی کارخانه نور بلین فراهم می آمده آلیاژی ازنیکل 20 و روی 35 ومس 45 که بخوبی ذوب وبه آسانی قالب گیری میشود از این جهت ساختن اسبابهای مختلف از آن آسان است و چون سفیدرنگ و محکم و فساد ناپذیر است از آن جهت ساختن قاشق و چنگال و مقاومت های الکتریکی استفاده میکنند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ورشک
تصویر ورشک
پارچه و کیسه ای که درآن دارو پیچند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ورشو
تصویر ورشو
((وَ))
فلزی است محکم ترکیب شده از مس و روی و نیکل، پایتخت لهستان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ورشک
تصویر ورشک
((وَ شَ))
کیسه کوچکی که در آن دارو می ریختند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خورش
تصویر خورش
اکل
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از شورش
تصویر شورش
قیام
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از خورش
تصویر خورش
قوت، خوردنی، غذا، طعام
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شورش
تصویر شورش
عمل شوریدن، شور و غوغا کردن، فریاد و ناله
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شورش
تصویر شورش
انقلاب، فتنه و غوغا، آشفتگی، هیجان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خورش
تصویر خورش
هرنوع خوراک نسبتاً آبداری که معمولاً با پلو خورده می شود، خورشت مثلاً خورش قیمه، خوراک، غذا، خوردنی، خوردن
فرهنگ فارسی عمید
مهره ریز که در رشته کشند و زنان در گردن و مچ بندند خرز، سکوی دکان صفه که بر آن نشینند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خورش
تصویر خورش
خوردن، خوردنی، طعام، آنچه با نان یا برنج خورند، خورشت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شورش
تصویر شورش
((رِ))
آشوب و غوغا کردن، هیجان، آشفتگی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مورش
تصویر مورش
((رِ))
مهره ریز که در رشته کشند و زنان در گردن و مچ بندند، خرز، سکوی دکان، صفه که بر آن نشینند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مورش
تصویر مورش
مهره های ریز که زنان به رشته بکشند و دست بند یا گردن بند کنند، صفه، سکو
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شورش
تصویر شورش
Insurgence, Insurrection
دیکشنری فارسی به انگلیسی
восстание
دیکشنری فارسی به روسی
insurgência, insurreição
دیکشنری فارسی به پرتغالی
insurgencia, insurrección
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
विद्रोह
دیکشنری فارسی به هندی
تمرّدٌ , ثورةٌ
دیکشنری فارسی به عربی