- ورش
- طعامی که از شیر سازند
معنی ورش - جستجوی لغت در جدول جو
- ورش ((وَ))
- طعامی که از شیر سازند
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
کیسۀ کوچکی که در آن دارو می ریزند
آلیاژی مرکب از ۵۵ درصد مس، ۲۵ درصد روی و ۲۰ درصد نیکل، شبیه نقره، براق و فاسدنشدنی که برای ساختن سماور، قاشق، چنگال و ادوات دیگر به کار می رود، نقرۀ آلمانی
برگرفته از نام ورشو پایتخت لهستان که این همبسته مس و روی و مسدیو (نیکل) در آنشهر از سوی کارخانه نور بلین فراهم می آمده آلیاژی ازنیکل 20 و روی 35 ومس 45 که بخوبی ذوب وبه آسانی قالب گیری میشود از این جهت ساختن اسبابهای مختلف از آن آسان است و چون سفیدرنگ و محکم و فساد ناپذیر است از آن جهت ساختن قاشق و چنگال و مقاومت های الکتریکی استفاده میکنند
پارچه و کیسه ای که درآن دارو پیچند
قیام
قوت، خوردنی، غذا، طعام
عمل شوریدن، شور و غوغا کردن، فریاد و ناله
انقلاب، فتنه و غوغا، آشفتگی، هیجان
هرنوع خوراک نسبتاً آبداری که معمولاً با پلو خورده می شود، خورشت مثلاً خورش قیمه، خوراک، غذا، خوردنی، خوردن
مهره ریز که در رشته کشند و زنان در گردن و مچ بندند خرز، سکوی دکان صفه که بر آن نشینند
خوردن، خوردنی، طعام، آنچه با نان یا برنج خورند، خورشت
مهره های ریز که زنان به رشته بکشند و دست بند یا گردن بند کنند، صفه، سکو
Insurgence, Insurrection
восстание
Aufstand
повстання
powstanie
insurgência, insurreição
insurrezione
insurgencia, insurrección
insurrection
opstand
विद्रोह
pemberontakan
تمرّدٌ , ثورةٌ
מֶרֶד