- ورزمیار (پسرانه)
- حامی اهورا مزدا (نگارش کردی: وهرمهزیار)
معنی ورزمیار - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
کسی که ورزش می کند، ورزش کننده
Athlete
atleta
sportowiec
спортсмен
спортсмен
atleet
Athlet
athlète
खिलाड़ी
ক্রীড়াবিদ
mwanariadha
ספורטאי
นักกีฬา
رياضيٌّ
کھلاڑی
گله بان، چوپان
جنگاور جنگجو
جنگاور رزمی
کشاورز، کشتکار، دهقان
برزگر، زارع، فلّاح، ورزگر، برزکار، بزرکار، برزیگر، برزه گر، گیاه کار، حرّاث، حارث، بازیار، کدیور، ورزکار، ورزه، ورزی، کشورز، واستریوش، کشتبان
برزگر، زارع، فلّاح، ورزگر، برزکار، بزرکار، برزیگر، برزه گر، گیاه کار، حرّاث، حارث، بازیار، کدیور، ورزکار، ورزه، ورزی، کشورز، واستریوش، کشتبان
کشاورز، کشتکار، دهقان
برزگر، زارع، فلّاح، ورزگر، برزکار، بزرکار، برزیگر، برزه گر، گیاه کار، حرّاث، حارث، بازیار، کدیور، ورزگار، ورزه، ورزی، کشورز، واستریوش، کشتبان
برزگر، زارع، فلّاح، ورزگر، برزکار، بزرکار، برزیگر، برزه گر، گیاه کار، حرّاث، حارث، بازیار، کدیور، ورزگار، ورزه، ورزی، کشورز، واستریوش، کشتبان
گاوی که بدان مزرعه را شیار کنند ورزاو
زراعت کننده، کشاورز، برزگر
رمه یار، چوپان، شبان
جنگجو