ویژگی آنچه کسی به دیگری بدهد، بخشیده شده، سپرده شده، در بانکداری پول یا سندی که کسی به بانک بدهد که به حساب دادگی او بنویسند، اطلاعاتی که برای یک کار آماری گردآوری می شود
ویژگی آنچه کسی به دیگری بدهد، بخشیده شده، سپرده شده، در بانکداری پول یا سندی که کسی به بانک بدهد که به حساب دادگی او بنویسند، اطلاعاتی که برای یک کار آماری گردآوری می شود
بالین. (اقرب الموارد) (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). تکیه جای. (اقرب الموارد) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، متکا. (ناظم الاطباء). نازبالش. (منتهی الارب) (غیاث اللغات) (آنندراج). بالش. (مهذب الاسماء). مخده، بستر و خوابگاه. (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین) ، مسند و تخت و اورنگ. (ناظم الاطباء) : اثری از آثار معالم علم اگر امروز نشان میدهند جز بر سدۀ سیادت و وسادۀ حشمت او صورت پذیر نیست. (مرزبان نامه چ تهران 1317 ص 8). کآشنا بودند وقت کودکی بر وساده ی آشنایی متکی. مولوی. تو آن یگانه دهری که بر وسادۀ حکم به از تو تکیه نکرده ست هیچ صدرنشین. سعدی
بالین. (اقرب الموارد) (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). تکیه جای. (اقرب الموارد) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، متکا. (ناظم الاطباء). نازبالش. (منتهی الارب) (غیاث اللغات) (آنندراج). بالش. (مهذب الاسماء). مخده، بستر و خوابگاه. (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین) ، مسند و تخت و اورنگ. (ناظم الاطباء) : اثری از آثار معالم علم اگر امروز نشان میدهند جز بر سدۀ سیادت و وسادۀ حشمت او صورت پذیر نیست. (مرزبان نامه چ تهران 1317 ص 8). کآشنا بودند وقت کودکی بر وساده ی ْ آشنایی متکی. مولوی. تو آن یگانه دهری که بر وسادۀ حکم به از تو تکیه نکرده ست هیچ صدرنشین. سعدی
وجاده آن است که شخصی کتابی یا حدیثی را با خط راوی آن می بیند بدون آنکه خود راوی آن را دیده باشد پس در صورتی که به راوی آن وثوق داشته باشد آن را روایت میکند، طریق روایت آن کتاب و آن روایت این است که بگوید با خط فلان راوی دیدم که زید از عمرو... و تا آخر اسناد و متن را مذکور دارد و به مجرداین دیدن جایز نیست کلمه اخبرنی فلان را به کار بردمگر آنکه از آن راوی اذن روایت داشته باشد. و این از باب حدیث مرسل است و درست آن است که عمل به مقتضای وجاده صحیح است و محققان شافعیه عمل به آن را هنگامی که راوی آن موثوق به باشد واجب شمرده اند. رجوع به کشاف اصطلاحات الفنون شود. اسم است برای مطالب علمی که از کتاب و رساله ای اخذ گردد بدون سماع یا اجازه یامناوله و این کلمه مولده است. (از اقرب الموارد)
وجاده آن است که شخصی کتابی یا حدیثی را با خط راوی آن می بیند بدون آنکه خود راوی آن را دیده باشد پس در صورتی که به راوی آن وثوق داشته باشد آن را روایت میکند، طریق روایت آن کتاب و آن روایت این است که بگوید با خط فلان راوی دیدم که زید از عمرو... و تا آخر اسناد و متن را مذکور دارد و به مجرداین دیدن جایز نیست کلمه اخبرنی فلان را به کار بردمگر آنکه از آن راوی اذن روایت داشته باشد. و این از باب حدیث مرسل است و درست آن است که عمل به مقتضای وجاده صحیح است و محققان شافعیه عمل به آن را هنگامی که راوی آن موثوق به باشد واجب شمرده اند. رجوع به کشاف اصطلاحات الفنون شود. اسم است برای مطالب علمی که از کتاب و رساله ای اخذ گردد بدون سماع یا اجازه یامناوله و این کلمه مولده است. (از اقرب الموارد)
دهی از بخش شوش شهرستان دزفول. سکنۀ آن 400 تن. آب آن از رود خانه کرخه. محصول عمده آنجا غلات و برنج و کنجد. راه آن اتومبیل رو و ساکنانش از طایفۀ عشایر لر می باشند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
دهی از بخش شوش شهرستان دزفول. سکنۀ آن 400 تن. آب آن از رود خانه کرخه. محصول عمده آنجا غلات و برنج و کنجد. راه آن اتومبیل رو و ساکنانش از طایفۀ عشایر لر می باشند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
دهی است از دهستان دامنکوه بخش حومه شهرستان دامغان در 42 هزارگزی خاور دامغان و سه هزارگزی جنوب شوسۀ دامغان بشاهرود. جلگه و معتدل است و 980 تن سکنه دارد. آب آن از قنات و محصول آن غلات، پنبه، پسته، حبوبات وشغل اهالی زراعت و گله داری. صنایع دستی زنان کرباس بافی است. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3). یاقوت درباره این دیه گوید: دهی بزرگ میان دامغان و بسطام از سرزمین قومس میباشد. میان آن و دامغان هفت فرسنگ است و حاجیان بدان فرود آیند. و نسبت بدان حدادی است و چندتن از دانشمندان بدان منسوبند. (معجم البلدان). سمعانی افزاید: که نام این قریه را همواره مقرون با اری تلفظ کنند و گویند ’اری و حداده’. رجوع به نزهه القلوب حمداﷲ مستوفی ج 3 ص 174 و قاموس الاعلام ترکی شود
دهی است از دهستان دامنکوه بخش حومه شهرستان دامغان در 42 هزارگزی خاور دامغان و سه هزارگزی جنوب شوسۀ دامغان بشاهرود. جلگه و معتدل است و 980 تن سکنه دارد. آب آن از قنات و محصول آن غلات، پنبه، پسته، حبوبات وشغل اهالی زراعت و گله داری. صنایع دستی زنان کرباس بافی است. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3). یاقوت درباره این دیه گوید: دهی بزرگ میان دامغان و بسطام از سرزمین قومس میباشد. میان آن و دامغان هفت فرسنگ است و حاجیان بدان فرود آیند. و نسبت بدان حدادی است و چندتن از دانشمندان بدان منسوبند. (معجم البلدان). سمعانی افزاید: که نام این قریه را همواره مقرون با اری تلفظ کنند و گویند ’اری و حداده’. رجوع به نزهه القلوب حمداﷲ مستوفی ج 3 ص 174 و قاموس الاعلام ترکی شود
پشتی بالش ناز بالش وساده در فارسی پشتی بالش، بستر خوابگاه، اورنگ مخده بالش، بستر خوابگاه، مسند اورنگ (اثری از آثار معالم علم اگر امروز نشان میدهند جر برسده سیادت و وساده حشمت اوصورت پذیرنیست)، جمع وسادات
پشتی بالش ناز بالش وساده در فارسی پشتی بالش، بستر خوابگاه، اورنگ مخده بالش، بستر خوابگاه، مسند اورنگ (اثری از آثار معالم علم اگر امروز نشان میدهند جر برسده سیادت و وساده حشمت اوصورت پذیرنیست)، جمع وسادات