جدول جو
جدول جو

معنی وحی - جستجوی لغت در جدول جو

وحی
آنچه از جانب خداوند بر پیغمبران الهام شود، آنچه از جانب غیرخدا به کسی الهام شود مثلاً وحی شیطان
وحی منزل: پیامی که از جانب خداوند به پیغمبر رسیده باشد
تصویری از وحی
تصویر وحی
فرهنگ فارسی عمید
وحی
(وُ حی ی)
جمع واژۀ وحی . (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). رجوع به وحی شود
لغت نامه دهخدا
وحی
(وَ حی ی)
شتاب و تیزرو. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). سریع.
- سم وحی، سم الساعه.
- شی ٔ وحی، عجل مسرع. (ناظم الاطباء).
- موت وحی، مرگ مفاجات و سریع. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
وحی
اشاره و پیغام نامه
تصویری از وحی
تصویر وحی
فرهنگ لغت هوشیار
وحی
((وَ))
آنچه از طرف خدا بر پیغمبران نازل شود
تصویری از وحی
تصویر وحی
فرهنگ فارسی معین
وحی
الهام، پیام غیبی
فرهنگ واژه مترادف متضاد
وحی
الوحي
تصویری از وحی
تصویر وحی
دیکشنری فارسی به عربی
وحی
Revelation
تصویری از وحی
تصویر وحی
دیکشنری فارسی به انگلیسی
وحی
(FR) révélation
تصویری از وحی
تصویر وحی
دیکشنری فارسی به فرانسوی
وحی
(PL) objawienie
تصویری از وحی
تصویر وحی
دیکشنری فارسی به لهستانی
وحی
การเปิดเผย
تصویری از وحی
تصویر وحی
دیکشنری فارسی به تایلندی
وحی
(PT) revelação
تصویری از وحی
تصویر وحی
دیکشنری فارسی به پرتغالی
وحی
(ES) revelación
تصویری از وحی
تصویر وحی
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
وحی
وحی، مکاشفه
دیکشنری اردو به فارسی
وحی
وحی
تصویری از وحی
تصویر وحی
دیکشنری فارسی به اردو
وحی
גילוי
تصویری از وحی
تصویر وحی
دیکشنری فارسی به عبری
وحی
(ID) wahyu
تصویری از وحی
تصویر وحی
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
وحی
откровение
تصویری از وحی
تصویر وحی
دیکشنری فارسی به روسی
وحی
啓示
تصویری از وحی
تصویر وحی
دیکشنری فارسی به ژاپنی
وحی
启示
تصویری از وحی
تصویر وحی
دیکشنری فارسی به چینی
وحی
계시
تصویری از وحی
تصویر وحی
دیکشنری فارسی به کره ای
وحی
(TR) vahiy
تصویری از وحی
تصویر وحی
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
وحی
প্রकट
تصویری از وحی
تصویر وحی
دیکشنری فارسی به بنگالی
وحی
रहस्योद्घाटन
تصویری از وحی
تصویر وحی
دیکشنری فارسی به هندی
وحی
(IT) rivelazione
تصویری از وحی
تصویر وحی
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
وحی
(DE) Offenbarung
تصویری از وحی
تصویر وحی
دیکشنری فارسی به آلمانی
وحی
(NL) openbaring
تصویری از وحی
تصویر وحی
دیکشنری فارسی به هلندی
وحی
одкровення
تصویری از وحی
تصویر وحی
دیکشنری فارسی به اوکراینی
وحی
(SW) ufunuo
تصویری از وحی
تصویر وحی
دیکشنری فارسی به سواحیلی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از وحید
تصویر وحید
(پسرانه)
یگانه، یکتا، بی نظیر
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از وحید
تصویر وحید
یگانه، یکتا، تنها
فرهنگ فارسی عمید
(وَ حی یَ)
مؤنث وحی به معنی سریعه. (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) : هو احد السموم الوحیه. (ابن البیطار) : ذکاه وحیه، ای سریعه. (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
تصویری از وحیش
تصویر وحیش
ارامک تور تولی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از وحید
تصویر وحید
فرد و منفرد، تنها و یگانه، یکتا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از وحید
تصویر وحید
((وَ))
منفرد، یگانه، بی نظیر
فرهنگ فارسی معین