جدول جو
جدول جو

معنی وب - جستجوی لغت در جدول جو

وب
(فَ فَ رَ)
آماده شدن به حمله کردن در جنگ و فعل آن از باب ضرب است. (از منتهی الارب) (آنندراج). مهیا شدن جنگ را
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از وبیل
تصویر وبیل
ویژگی کار سخت و دشوار، سخت، وخیم، دشوار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از وبر
تصویر وبر
پشم شتر، خرگوش، روباه و امثال آن ها
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از وبال
تصویر وبال
سختی، عذاب، سوء عاقبت، وخامت امر، مقابل خانه، نتیجۀ نحس آمیز وقوع ستاره در برجی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از وبا
تصویر وبا
بیماری عفونی واگیردار با علائمی چون اسهال و استفراغ شدید، کند شدن نبض و دردهای عضلانی که معمولاً از طریق آب و سبزیجات آلوده سرایت می کند، کلرا، هر نوع بیماری واگیردار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از وبش الکلام
تصویر وبش الکلام
سخن پست
فرهنگ لغت هوشیار
ریتاک میرگیر نامگم (افغانی) بینام (مازندارنی) سنگینی (افغانی) مرضی است عفونی و همه گیر و مسری که کانون اصلی آن در هندوستان است و بطور بومی دراین سرزمین وجود دارد میکرب وبا در سال 1883 میلادی بوسیله ربرت کخ دانشمند آلمانی کشف شد، میکرب این مرض جز باکتریهای ویرگولی شکل است و بنابراین از دسته و یبریون ها است و در انتهای بدنش دارای دنباله باریکی است که بوسیله آن حرکت میکند و بینهایت متحرک است و رنگ گرم را بخود نمیگیرد (گرم منفی است) و کاملا هوازی است. مرض وبا از امراض بسیار خطرناکی است که بطور مستقیم و غیر مستقیم سرایت و انتشار می یابد عامل مهم در سرایت مستقیم محققا خود بیمار است میکرب وبا بمقدار زیاد در مدفوع بیمار یافت میشود بنابراین اگر پرستاری جزیی بی احتیاطی کند چه بسا که باین بیماری مبتلا میشود. وسیله دیگر انتقال مرض مرده است شست و شوی مرده قبل از دفن طریقه دیگری برای سرایت مستقیم است. در هنگام اشاعه این بیماری آب مهمترین عامل میکرب است و یکی از طرق خطرناک سرایت غیر مستقیم است لباسها و ملافه بیمار نیز مرض را منتقل میسازند بهمین جهت رختشوی ها زیاد مبتلا میشوند غذا در صورتیکه بوسیله دست آشپز و غیره آلوده شوند از عوامل انتقال بیماریند مگس نیز ازحشرات خطرناک انتقال میکرب این بیماری است که بوسیله پاها و خرطوم خود میکرب این مرض را انتشار میدهد علل مساعد کننده این بیماری عبارتند از: فصل بیشتر همه گیری ها در تابستان اتفاق می افتد، کار پزشکان و رختشویها بیشتر مبتلا میشوند، فقر بی غذائی و خستگی از علل بسیار مستعد کننده میباشد در فقیرخانه ها مرگ و میر همیشه خیلی زیاد است. در زندانها گاهی بقدری مرگ و میر فراوان است که مجبور میشوند زندان را تخلیه کنند و الا همگی از بین میروند، بیماری از بیماریهایی که بیشتر مستعد کننده است یکی بیماریهای گوارشی است خصوصا انواع اسهالها و اسهال خونی الکلیسم نیز از عوامل مسعد کننده است سل حصبه حاملگی و خصوصا بیماریهای روحی و عصبی بیمار را برای وبا مسعد میکنند، جمعیت زیاد در میان زواران مکه اگر وبا شیوع یابد مرگ و میر خیلی زیاد خواهد بود، عدم رعایت بهداشت محلات کثیف و پایین شهر و تاریک و کوچه های تنگ و خانه های پر جمعیت مهمترین کانونهای وبا میباشند. میکرب وبا در محیط روده باقی میماند و هیچوقت وارد خون نمیشود و سمی ترشح میکند که علائم وبا را بوجود می آورد. دروه کمون این مرض معمولا کوتاه است و بین 4 ساعت تا 4 روز میباشد مدتی که برای قرنطینه معین شده بین 5 روز تا یکهفته است. شرح بیماری: بیماری وبا سه مرحله دارد: مرحله اسهال مقدماتی - معمولا در وسط شب یا پس از یک غذای سنگین عارض میشود این اسهال ابتدا مدفوعی و سپس صفرایی یا برنگ شیر قهوه میباشد و دفعش به سهولت و بی درد و بدون پیچش انجام میشود مانند آب سرنگ خارج میشود علایم عمومی بدن تغییر میکند بدینجهت در ابتدا غیر محسوس است فقط دراشکال سنگین این اسهال با خستگی و ناراحتی توام است ادرار کم میشود و فشار نبض پایین می آید این مرحله از نظر انتشار بیماری بسیار خطرناک است زیرا مدفوع مقدار فراوانی ویریون وبا دارد و چون بیمار هنوز بستری نشده با مدفوع خود میکرب را در هر جائی پخش میکند تشخیص بیماری در این مرحله از نظر درمان اهمیت دارد زیرا درمان صحیح تقریبا همیشه موثر واقع میشود مدت این مرحله چند ساعت تا چند روز است، مرحله وبا این مرحله توام بااسهال و سردی یا خفقان میباشد دراین مرحله اسهال نیز فراوان است اگر مرحله مقدماتی وجود نداشته باشد اولین اجابت همیشه در شب اتفاق می افتد و مدفوعی است و پس از دو سه اجابت مزاج مریض در خود احساس راحتی میکند ولی بزودی درد شدیدی در ناحیه اپیگاستر و فشار در قاعده قفسه صدری احساس میکند و احتیاج شدیدی به اجابت مزاج پیدامیکند بیمارخستگی خیلی شدیدی دارد بزودی تمام محتویات روده ها خارج میشود سپس اسهالی مایع کدر سفید رنگ شبیه آب برنج دفع می شود که محتوی دانه هایی شبیه به دانه های برنج و بوی آن شبیه بوی منی است کم کم بواسطه زیادی اجابت مزاج بیمار ضعیف میشود و بسر لنگن نمیتواند برود و تخت خود را کثیف میکند و یا اگر به سرلگن برود از جای خود نمیتواند برخیزد ادرار کم میشود و یا کاملا بند می آید و ادرار کردن بوضع دردناکی صورت میگیرد پس از اسهال استفراغ روی میدهد که ابتدا غذایی یا صفرایی است ولی بزودی مانند اسهال مایعی میشود و بی فشار دفع میگردد حل بیمار بترتیب بوخامت میگراید زبان خشک تشنگی شدید میشود و شکم تو میرود در داپیگاستر و فشار قفسه صدری افزونتر میشود آواز ضعیف و نبض سریع و کوچک میشود و بیمار چرت میزند از سرگیجه و صدا کردن گوش انقباضات شدید عضلانی شکایت دارد دراین موقع بیمار بسرعت لاغر میشود و مرحله سردی فرا میرسد اسهال و استفراغ کم میشود یا بند می آید ولی حالت تهوع همچنان با شدت باقی است پوست خشک و از عرق سرد و چسبنده ای پوشیده میشود از رنگ پریدگی برنگ بنفش و کبود (سیانوزه) تبدیل میشود رخسار منظره مشخص بخود میگیرد خطوط چهره کشیده و دماغ تیغ میکشد و لبها آبی رنگ و نازک و نیم باز است چشم ها درکاسه چشم فرو میروند و اطراف آنها سیاه و پلکها نیم بازاست و شقیقه و گونه ها تو رفته اند و مردمک بحال میوزیس است ناخن ها آبی رنگ و انساج انگشتان چین خوردگی پیدا میکنند (منظره لاشه) حرارت پوستی کمتراز حد معمول میباشد در حالیکه حرارت رکتوم بالا میرود هوش بیمار که تاکنون بجا بود کم میشود و گوش نمیشنود و ضعف بی نهایت است و نبض خیلی نامنظم است و خلاصه نمیتوان آنرا حس کرد آوازهای قلب کر میشود و شمارش تنفس که در آغاز تند و مضطرب است رفته رفته کند و مشوش میشود و یکباره می ایستد گاهی پیش از مرگ تشنج پدید می آید ولی معمولا بیمار بحالت آرامی میمیرد این مرحله از چند ساعت تا 2 یا 3 روز طول میکشد و هر قدر بیشتر بطول انجامد خطر عوارض بیشتراست، مرحله واکنش - خوشبختانه مرحله سردی که انتهای مرحله دوم است همیشه منتهی بمرگ نمیشود و در مواقع مساعد نبض بهتر میشود و قلب شدیدتر میزند و حرارت پوستی بالا میرود و اجابات مزاج کم میشود و علایم سردی از بین میرود و بیمار گاهی عرق فراوان میکند و ادرار دو مرتبه برقرار میشود قوا و همچنین اشتها بر میگردد و بیمار وارد مرحله نقاهت میشود برای پیش گیری مرض وبا بیمار را باید از سایرین جدا کرد و بیماری را فورا بادارات بهداری اطلاع داد یعنی اظهار کردن بیماری اجباری است ضد عفونی کردن مدفوعات بیمار با کرزول یا لیزول و یا آب آهک تازه ضروری است ملافه و لباسهای زیر بیمار را باید مدت 2 ساعت در یک محلول ضد عفونی کننده فرو برد و سپس برختشخویخانه فرستاد آب و شیر را باید خوب جوشانید و بعد مصرف کرد مایه کوبی اجباری است و معمولا از واکسن حرارت داده شده استفاده میکنند اولین تزریق یکسانتی متر مکعب و نیم است و 5 روز بعد 2 سانتی متر مکعب تزریق میشود مصونیت از روز دهم حاصل میشود و در حدود یکسال طول میکشد سرم ضد وبا نیز مصونیت فوری میدهد ولی بیش از 5 تا 6 روز طول نمی کشد هیضه بلد یه هیضه مستولیه. یا وبای التور. وبایی که عاملش ویبریون التوراست این ویبریون اول دفعه در مدفوع یکی از حاجی هایی که از مکه برمیگشت و در ایستگاه قرنطینه الطور (التور) واقع در مصر در ساحل بحر احمر در گذشته بود در سال 1905 میلادی کشف شد این ویبریون دارای همان ساختمان آنتی آژنی ویبریون وبای معمولی است و از مشخصات مهم آن اینست که گلبولهای سرخ گوسفند و بز را همولیز میکند (گلبولهای سرخ گوسفنند و بز را همولیز نمیکند) ویبریون الطور در حالت معمولی ناخوشی زانیست ولی ممکنست گاهی ایجاد اپیدمی های خطرناک و کشنده را بنماید شبه وبا. یا وبای پاییزی. هیضه. یا وبای گاوی. گاو مرگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از وبا پذیر
تصویر وبا پذیر
ریتاک پذیر کسی یاجایی که در معرض
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از وبا زده
تصویر وبا زده
ریتاکه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از وبال
تصویر وبال
سختی، عذاب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از وبال گردن
تصویر وبال گردن
گردنگیر
فرهنگ لغت هوشیار
ریتاکی منسوب به وبا. همه گیر، مربوط بمرض وبا. یا ازمنه وبایی. روزهاو هفته هایی از فصول سال که در آن اوقات بیماریها شیوع دارند. از کلمه وبایی مقصود و بامعنای بیماری معروف نیست بلکه بیماریهای همه گیر میباشد و بنابراین بجیمع بیماریهای ساری و عمومی اطلاق میگردیده. یا هوای وبایی. هوایی است که در طی سال در آن بیماری بیشتر در میان مردم پیدا میشود و همانند امروز که گاهی مثلا گریپ عمومیت پیدا می نماید قدما معتقد بودند که هوایکی از ناقلان و سرایت دهندگان بیماری است بدین ملاحظه اصطلاح هوای وبایی از نظر عمومیت یافتن بیماری در میان مردم بوده نه آنکه مردم مبتلی به وبا شوند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از وبد
تصویر وبد
مغاک گرسنه، چشم کننده چشم زخم زننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از وبش
تصویر وبش
پیسی شتر، سپیدک برناخن، پست فرومایه رمن آن (اوباش) است
فرهنگ لغت هوشیار
پارسی تازی گشته ببر جانور نرکی مانند گربه مگر خردتراز آن و آن رابه پارسی دامک گویند دامک ئنک کرک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از وبل
تصویر وبل
رگبار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از وبله
تصویر وبله
دشواری سختی، سنگینی، ناگواری خوراک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از وبنه
تصویر وبنه
رنج، گرسنگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از وبی
تصویر وبی
وبا خیز، مرض خیز: (بقعتی نیست نزه تر از گرگان و طبرستان اما سخت و بی است)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از وبیء
تصویر وبیء
وبی در فارسی ریتاکخیز
فرهنگ لغت هوشیار
کدین گازر کدنگ، پشته هیزم، خوراک سنگین، سخت دشوار، دستوار کلفت دشوار سخت وخیم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از وبا
تصویر وبا
((وَ))
نوعی بیماری عفونی و همه گیر و مسری
فرهنگ فارسی معین
تصویری از وبال
تصویر وبال
((وَ))
سختی، عذاب، بدی سرانجام
فرهنگ فارسی معین
تصویری از وبر
تصویر وبر
((وَ بَ))
پشم شتر و خرگوش و مانند آن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از وبیل
تصویر وبیل
((وَ))
سخت، وخیم، کار دشوار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از وبلاگ
تصویر وبلاگ
تارنگار
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از وبسایت
تصویر وبسایت
تارنما، وبگاه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از وب سایت
تصویر وب سایت
تارنما
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از وبگاه
تصویر وبگاه
وبسایت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از وبلاگ نویس
تصویر وبلاگ نویس
Blogger
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از وبا شناس
تصویر وبا شناس
Epidemiologist
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از وبلاگ نویس
تصویر وبلاگ نویس
blogueiro
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از وبا شناس
تصویر وبا شناس
epidemiologista
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از وبلاگ نویس
تصویر وبلاگ نویس
bloguero
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از وبا شناس
تصویر وبا شناس
epidemiólogo
دیکشنری فارسی به اسپانیایی