پالوده. ابوسایغ. (یادداشت بخط مؤلف) ، نزد صوفیه، بمعنی فیض و جذبۀ باطن که به نسبت سالک واقع شود. (کشاف اصطلاحات الفنون). - بوسه به پیغام، حصول مقصود به وساطت غیر. (آنندراج) : معشوق در آغوش بود طالع ما را اما ز لبش بوسه به پیغام گرفته. کلیم (از آنندراج). - ، کنایه از امر محال. (آنندراج) : باز مشتاق ترا بوسه به پیغام افتاد گفتگوهای زبانی بلب بام افتاد. استاد (از آنندراج). این هر دو ترکیب، مصطلح پارسی زبانان هند بوده است
سایندۀ چوب، که چوب ساید، سوهان، (مهذب الاسماء)، سفن، مسفن، (ملخص اللغات حسن خطیب)، (در اصطلاح نجاران) سوهانی خشن که درشت تر از سوهان های دیگرست و بدان چوب سایند، (یادداشت بخط مؤلف)