دایره ها، شکل مسطح گردی که همه های نقاط آن از مرکز به یک فاصله باشند، خطوط گرد که دور چیزی را احاطه کرده باشد، پرهون ها، چنبرها، حلقه ها، باتره ها، تبوراک ها، دف ها، محدوده ها، جمع واژۀ دایره
دایره ها، شکل مسطح گردی که همه های نقاط آن از مرکز به یک فاصله باشند، خطوط گرد که دور چیزی را احاطه کرده باشد، پرهون ها، چنبرها، حلقه ها، باتره ها، تبوراک ها، دف ها، محدوده ها، جمعِ واژۀ دایره
جمع واژۀ نایره. رجوع به نائره و نایره شود: نوایر فتنه فرونشست و کارها به نظام پیوست. (ترجمه تاریخ یمینی ص 288). ازاثارت نوایر ظلم... ابتدا کرد. (جهانگشای جوینی)
جَمعِ واژۀ نایره. رجوع به نائره و نایره شود: نوایر فتنه فرونشست و کارها به نظام پیوست. (ترجمه تاریخ یمینی ص 288). ازاثارت نوایر ظلم... ابتدا کرد. (جهانگشای جوینی)
سر کننده رونده، جاری روان، همه جمیع، باقی چیزی باقی مردم دیگر: شاگردان حروفچین پنج نفر عمله طبع ده نفر سایر هفت نفر، جمع سایرین. توضیح بعضی پندارند که سایر (سائر) در عربی به معنی همه و جمیع است و بمعنی بقیه نیامده. این قول اشتباه است: (السائر الباقی)
سر کننده رونده، جاری روان، همه جمیع، باقی چیزی باقی مردم دیگر: شاگردان حروفچین پنج نفر عمله طبع ده نفر سایر هفت نفر، جمع سایرین. توضیح بعضی پندارند که سایر (سائر) در عربی به معنی همه و جمیع است و بمعنی بقیه نیامده. این قول اشتباه است: (السائر الباقی)
ستمکار جور کننده ظالم، آنکه از راه حق براه باطل میل کند گشته از راه، گرمی دل از گرسنگی و خشم، کسی که بدون رعایت قوانین موضوعه شیعه قدرت را بدست گیرد یا کسی که از چنین شخصی قبول شغلی کند، جمع جائرون
ستمکار جور کننده ظالم، آنکه از راه حق براه باطل میل کند گشته از راه، گرمی دل از گرسنگی و خشم، کسی که بدون رعایت قوانین موضوعه شیعه قدرت را بدست گیرد یا کسی که از چنین شخصی قبول شغلی کند، جمع جائرون