جدول جو
جدول جو

معنی واژگونی - جستجوی لغت در جدول جو

واژگونی
سقوط
تصویری از واژگونی
تصویر واژگونی
فرهنگ واژه فارسی سره
واژگونی
واژگون بودن باژگونی، ناراستی تدبیر ناراستی کار
تصویری از واژگونی
تصویر واژگونی
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از واژگونه
تصویر واژگونه
برعکس، بالعکس
فرهنگ واژه فارسی سره
سرنگون وارون، یا نسبت واژگونه. عکس نسبت، آنکه رفتارش نادرست و نامعقول باشد: (همانست کین واژگونه جهان یکی را بر دیگر آرد دوان)، شوم نامبارک نحس، بدبخت بخت برگشته: (بران واژگونه دو لشکر دمان شبیخون بر آردن از ناگهان)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از واژگون
تصویر واژگون
معکوس، برعکس، ساقط
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از واژگون
تصویر واژگون
سرنگون، برگشته، وارون، کنایه از دارای نامبارکی، شوم مثلاً بخت واژگون،
از کار برکنار شده معزول
واژگون شدن: وارونه شدن، کنایه از از دست دادن قدرت و حکومت، سقوط کردن مثلاً سلسلۀ زندیه توسط آغامحمدخان قاجار واژگون شد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از واژگون
تصویر واژگون
سرنگون، برگشته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از واژگون
تصویر واژگون
برگشته، سرنگون، بخت برگشته، شوم، نامبارک
فرهنگ فارسی معین
تصویری از واژگون
تصویر واژگون
Crashing
دیکشنری فارسی به انگلیسی
दुर्घटनाग्रस्त
دیکشنری فارسی به هندی
激しく衝突する
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از باژگونه
تصویر باژگونه
سرنگون وارون
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پاژگونه
تصویر پاژگونه
باژگونه واژگونه واژگون
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از باژگونگی
تصویر باژگونگی
واژگونگی، واژگونه بودن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از والگونه
تصویر والگونه
سرخاب، گرد یا مادۀ سرخ رنگی که زنان به گونه های خود می مالند، گلگونه، غازه، غنج، غنجر، غنجار، غنجاره، گنجار، آلگونه، آلغونه، بلغونه، غلغونه، گلگونه، گلغونه، ولغونه، لغونه، بهرامن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از والگونه
تصویر والگونه
والغونه
فرهنگ لغت هوشیار