جدول جو
جدول جو

معنی واژگون

واژگون
برگشته، سرنگون، بخت برگشته، شوم، نامبارک
تصویری از واژگون
تصویر واژگون
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با واژگون

واژگون

واژگون
سرنگون، برگشته، وارون، کنایه از دارای نامبارکی، شوم مثلاً بخت واژگون،
از کار برکنار شده معزول
واژگون شدن: وارونه شدن، کنایه از از دست دادن قدرت و حکومت، سقوط کردن مثلاً سلسلۀ زندیه توسط آغامحمدخان قاجار واژگون شد
واژگون
فرهنگ فارسی عمید