دهی است از دهستان آسمان آباد بخش شیروان چرداول از شهرستان ایلام که در 31 هزارگزی شمال غربی چرداول و کنار راه اتومبیل رو چرداول به ایلام واقع است. ناحیه ای است کوهستانی، سردسیر و دارای 500 تن سکنه. آب آنجا از چشمه و چاه است. محصولات آن غلات و حبوبات و لبنیات میباشد. و شغل اهالی زراعت و گله داری است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5)
دهی است از دهستان آسمان آباد بخش شیروان چرداول از شهرستان ایلام که در 31 هزارگزی شمال غربی چرداول و کنار راه اتومبیل رو چرداول به ایلام واقع است. ناحیه ای است کوهستانی، سردسیر و دارای 500 تن سکنه. آب آنجا از چشمه و چاه است. محصولات آن غلات و حبوبات و لبنیات میباشد. و شغل اهالی زراعت و گله داری است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5)
مرکب آارهوس است از: دانگ + هاء. و آن در ترکیب با اعداد خاصه با عدد دو چهار و شش مستعمل است و تنها بکار نرود و کلمات دودانگه و چهاردانگه برای اسامی محل مخصوصاً بلوکات و بصورت اسم خاص مستعمل است. برای مثال به سفرنامۀ مازندران و استراباد رابینو بخش انگلیسی ص 51 و 56 و 57 و 123 و 124 رجوع شود. و در ترکیب ششدانگه به معنی تمام و کامل و دربست و همگی و کل چیزی است
مرکب آارهوس است از: دانگ + هاء. و آن در ترکیب با اعداد خاصه با عدد دو چهار و شش مستعمل است و تنها بکار نرود و کلمات دودانگه و چهاردانگه برای اسامی محل مخصوصاً بلوکات و بصورت اسم خاص مستعمل است. برای مثال به سفرنامۀ مازندران و استراباد رابینو بخش انگلیسی ص 51 و 56 و 57 و 123 و 124 رجوع شود. و در ترکیب ششدانگه به معنی تمام و کامل و دربست و همگی و کل چیزی است
دهی است جزء دهستان طارم پایین بخش سیروان شهرستان زنجان. ناحیه ای است واقع در 39 هزارگزی جنوب خاوری سیروان و 34 هزارگزی شمالی راه شوسۀ ابهر زنجان. این ده در منطقۀ کوهستانی قراردارد. آب و هوای آن آب و هوای مناطق سردسیری است. جمعیت آن 50 تن که شیعی مذهب و ترک زبانند. آب آنجا از چشمه و محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و گلیم و جاجیم بافی میباشد. راه این دهکده مالرو و صعب العبور است. به این ده خنگه هم میگویند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
دهی است جزء دهستان طارم پایین بخش سیروان شهرستان زنجان. ناحیه ای است واقع در 39 هزارگزی جنوب خاوری سیروان و 34 هزارگزی شمالی راه شوسۀ ابهر زنجان. این ده در منطقۀ کوهستانی قراردارد. آب و هوای آن آب و هوای مناطق سردسیری است. جمعیت آن 50 تن که شیعی مذهب و ترک زبانند. آب آنجا از چشمه و محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و گلیم و جاجیم بافی میباشد. راه این دهکده مالرو و صعب العبور است. به این ده خنگه هم میگویند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
سپس. (یادداشت مرحوم دهخدا). پس. پس از آن. بعد: بدو گفت شیرین که دادم نخست بده وانگهی جان من پیش تست. فردوسی. چرخش ز زرّ زرد کنی وانگهی در او دندانۀ بلورین گردش فروکنی. منوچهری (دیوان چ دبیرسیاقی ص 129). وانگهی بر طریق معذوری خواست از شاه شهر دستوری. نظامی. وانگهی ترکتاز کرد به روم درفکند آتشی در آن بر و بوم. نظامی. اول اندیشه وانگهی گفتار پای بست آمده ست پس دیوار. سعدی. ، وآنگاه. در آنوقت: وانگهی فرزندگانت گازری سازد ز تو شوید و کوبد ترا در زیر کوبین زرنک. حکیم غمناک (حاشیۀ فرهنگ اسدی نخجوانی). وآنگهی گوئی من از شاه جهان شاکر نیم گرنه ننگ آید ازین شه رخت رو بربند هین. منوچهری. ، بعلاوه. علاوه بر این. از این گذشته. (یادداشت مرحوم دهخدا) : وانگهی مرگ دسته جمعی بی مزه نیست. (هدایت، سایه روشن)
سپس. (یادداشت مرحوم دهخدا). پس. پس از آن. بعد: بدو گفت شیرین که دادم نخست بده وانگهی جان من پیش تست. فردوسی. چرخش ز زرِّ زرد کنی وانگهی در او دندانۀ بلورین گردش فروکنی. منوچهری (دیوان چ دبیرسیاقی ص 129). وانگهی بر طریق معذوری خواست از شاه شهر دستوری. نظامی. وانگهی ترکتاز کرد به روم درفکند آتشی در آن بر و بوم. نظامی. اول اندیشه وانگهی گفتار پای بست آمده ست پس دیوار. سعدی. ، وآنگاه. در آنوقت: وانگهی فرزندگانت گازری سازد ز تو شوید و کوبد ترا در زیر کوبین زرنک. حکیم غمناک (حاشیۀ فرهنگ اسدی نخجوانی). وآنگهی گوئی من از شاه جهان شاکر نیم گرنه ننگ آید ازین شه رخت رو بربند هین. منوچهری. ، بعلاوه. علاوه بر این. از این گذشته. (یادداشت مرحوم دهخدا) : وانگهی مرگ دسته جمعی بی مزه نیست. (هدایت، سایه روشن)