جدول جو
جدول جو

معنی وانگه - جستجوی لغت در جدول جو

وانگه
آنزمان، بعلاوه
تصویری از وانگه
تصویر وانگه
فرهنگ لغت هوشیار
وانگه
((گَ))
بعلاوه، وانگهی
تصویری از وانگه
تصویر وانگه
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از وانگهی
تصویر وانگهی
در ضمن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از وانگهی
تصویر وانگهی
پس از آن، از آن گذشته، به علاوه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از وانگهی
تصویر وانگهی
آنگاه، وانگه: (فلسفه درسخن میامیزید وانگهی نام آن جدل منهیدا) (خاقانی)، بعلاوه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از وانگاه
تصویر وانگاه
آن زمان، آن وقت، با وجود این، برای مثال افسر خاقان وانگاه سر خاک آلود / خیمۀ سلطان وانگاه فضای درویش (سعدی۳ - ۷۳۸)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از وانگاه
تصویر وانگاه
و آن زمان، بعلاوه وانگهی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از وانگاه
تصویر وانگاه
و آن زمان، به علاوه، وانگهی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از انگه
تصویر انگه
ینگه، زنی که شب زفاف همراه عروس به خانۀ داماد می رود، یدک، دنباله
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از انگه
تصویر انگه
((اِ گَ))
زنی که شب زفاف همراه عروس به خانه داماد می رود، زن برادر، دایه خاتون. ینگه و ینگا، هم گویند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از وانگهانی
تصویر وانگهانی
بعلاوه وانگی: (بانگ آمد نه ببیند از برون ونگهاین اندر آتواند رون) (مثنوی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از وانگهان
تصویر وانگهان
بعلاوه وانگهی: (راستی پیش آریا خاموش کن وانگهان رحمت ببین و نوش کن) (مثنوی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کار وانگه
تصویر کار وانگه
کار وانگاه: (چرا دل بر این کار وانگه نهیم که یاران برفتند و مادر رهیم) (بوستان)
فرهنگ لغت هوشیار