- وام
- قرض
معنی وام - جستجوی لغت در جدول جو
- وام
- قرض، دین، عاریه، طلب، غرامت
- وام
- قرض، دین
- وام
- قرض، دین، فام، پام
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
قرض دار، وامدار، عاجز و درمانده
قرضدار، وامدار
دوست دارنده، داویازده در بازی نرد (بازی نرد) داوی باشد که بریاده کشند، یکی ازدوره های ملایم موسیقی قدیم
بدهکار، عاجز، بدبخت
همراه
پایداری
دیرندگی
پایدار شدن، ایستادگی کردن
آب دهان
سیر فروش
قرض و وام
هم شکم، دو چیز با هم همزاد همزاد جنابه، با هم کودکی که با کودک دیگر در یک هنگام زاییده شده باشد همزاد دو قلو. توامان توامین، جمع توائم، جفت (زن و شوهر)، دو چیز همراه
بها و قیمت، بها کردن متاع
حشرات زهردار و موذی
وام، قرض، دین، فام، پام
کسی که بسیار روزه می گیرد، بسیار روزه گیر
پایدار شدن، همیشه بودن، ثبات و بقا، همیشگی بودن
گله و رمۀ گاو و گوسفند و اسبان و شتران در حال چریدن
دوقلو، دو بچه که در یک موقع از یک شکم زاییده شوند، هم شکم، همزاد، توأمان، دوبلغانه، جنابه
چیزی که همراه، جفت و در کنار چیز دیگر باشد، مثل زن وشوهر
چیزی که همراه، جفت و در کنار چیز دیگر باشد، مثل زن وشوهر
آنکه یا آنچه چیزی به آن قایم باشد، پایه، ستون، نظام
غلظت، استواری، محکمی، استحکام، محکم کاری، استقامت، ثبات، اطمینان
پایداری، استحکام، صلابت، تأثّل، ثقابت، رصانت، اتقان، اشتداد، رستی، جزالت، ثبوت
پایداری، استحکام، صلابت، تأثّل، ثقابت، رصانت، اتقان، اشتداد، رستی، جزالت، ثبوت
شخصی که روزه بسیار گیرد
همه مردم، جمع عامه
موی که پیشانی و پشت را فرو گیرد گیسو
راستی، عدل
ملامت کننده
بیماری خواب
جمع هامه، خسندگان، خرفستران، جانوران، زهردار، حشرات