جدول جو
جدول جو

معنی والغانه - جستجوی لغت در جدول جو

والغانه
(نَ / نِ)
والغونه. سرخی و غازۀ زنان. سرخاب. سفیداب. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از والانه
تصویر والانه
جراحت، زخم، ناراحتی
فرهنگ فارسی عمید
(نَ / نِ)
ریش. جراحت. (رشیدی) (برهان قاطع) (آنندراج) (جهانگیری) (فرهنگ نظام) (ناظم الاطباء) (انجمن آرا). خستگی. (فرهنگ خطی). ولانه. (سروری از حاشیۀ برهان قاطع)
لغت نامه دهخدا
(نَ / نِ)
گلگونه. غازه. (حاشیۀ فرهنگ اسدی نخجوانی). گلگونه باشد که وی را غازه گویند و زنان بر روی مالند تا سرخ شود. (اوبهی). سرخی و غازۀ زنان را گویند و بعضی سرخی و سفیداب را نیز گفته اند. (برهان قاطع). والغونه = ولغونه، از: ول (= گل) + غونه (گونه). با آلغونه و آلگونه قیاس شود. (حاشیۀ برهان قاطع چ معین). ولغونه. (شعوری). گلگونه. غازه که زنان بدان روی سرخ کنند:
و آن بناگوش لعل گون گوئی
برنهاده ست والغونه به سیم.
شهید
لغت نامه دهخدا
تصویری از والغونه
تصویر والغونه
سرخیی که زنان بر روی مالند غازه گلگونه: (آن بنا گوش کز صفا گویی برکشیده ست و الغونه به سیم) (شهید بلخی رودکی. نفیسی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پالگانه
تصویر پالگانه
پنجره بالکانه، بالکن پیش آمدگی ساختمان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بالکانه
تصویر بالکانه
پنجره ای که از میله های فلزی سازند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از والانه
تصویر والانه
جراحت زخم ریش
فرهنگ لغت هوشیار
دریچه ای که از آن پنهان ببیرون نگرند دریچه پنجره، غرفه ستاوند، بام بلند، پاسنگ ترازو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سالیانه
تصویر سالیانه
آنیته
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ظالمانه
تصویر ظالمانه
ستمگرانه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از خالصانه
تصویر خالصانه
بی آلایش
فرهنگ واژه فارسی سره
جراحت، ریش، زخم
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از والدانه
تصویر والدانه
الوالدين
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از والدانه
تصویر والدانه
Parental
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از والدانه
تصویر والدانه
parental
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از والدانه
تصویر والدانه
elterlich
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از والدانه
تصویر والدانه
parental
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از والدانه
تصویر والدانه
parental
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از والدانه
تصویر والدانه
rodzicielski
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از والدانه
تصویر والدانه
родительский
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از والدانه
تصویر والدانه
батьківський
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از والدانه
تصویر والدانه
والدین کا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از والدانه
تصویر والدانه
ของผู้ปกครอง
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از والدانه
تصویر والدانه
orang tua
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از والدانه
تصویر والدانه
הוֹרִי
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از والدانه
تصویر والدانه
親の
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از والدانه
تصویر والدانه
ouderlijk
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از والدانه
تصویر والدانه
wa wazazi
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از والدانه
تصویر والدانه
부모의
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از والدانه
تصویر والدانه
ebeveynle ilgili
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از والدانه
تصویر والدانه
পিতামাতার
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از والدانه
تصویر والدانه
अभिभावकीय
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از والدانه
تصویر والدانه
parentale
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از والدانه
تصویر والدانه
父母的
دیکشنری فارسی به چینی